بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
1- وهابیت فرقهای است که با گذشت حدود سه قرن از پیدایش آن، بسیاری از ممالک اسلامی و به خصوص مرکز پیدایش اسلام، سرزمین حجاز را تحت تأثیر خود در آورده است.
2- بدون تردید سوء استفاده از نام اسلام برای تثبیت قدرت، نقطة مشترک دو حاکمیت اموی و وهابیت محسوب میشود. دوره اموی در واقع استمرار حکومت خلفای راشدین نبود، بلکه امپراطوری ظالمانهای بود که با سوء استفاده از شعارهای اسلامی و بهرهگیری از اهرم اسلام، قدرت ظالمانه خود را تحکیم نمود. از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «خلافت پس از من سی سال است، سپس حکومت ظالمانه به وجود خواهد آمد». طبق این پیش بینی، دورة اموی را نمیتوان بخشی از تاریخ خلافت اسلامی به شمار آورد، بلکه این حکومت، آن چنان که عملکردش نیز آن را نشان داد، حکومتی ظالمانه است. وجه شباهت وهابیت با حکومت اموی فراوان است و مهمترین آن سوء استفاده از نام اسلام برای کسب قدرت بوده است. وهابیت اسم اسلام و شعارهای اسلامی را در خدمت اهداف سیاسی خود قرار داده است.
3- در ظهور و توسعه وهابیت، محمد بنعبدالوهاب در دین و محمد بنسعود در قدرت مؤثر بودند و با همفکری و همسو با سیاستهای استعماری انگلیس توانستند تسلطی پیدا کنند. بعد از فروپاشی امپراتوری انگلیس، وهابیت، کاخ سفید را قبله جدید خود دانست. ملک سعود در اول فوریه 1957 در حین دیدار خود از واشنگتن قراردادی نظامی با رئیس جمهور وقت آمریکا، آیزنهاور، امضا نمود که اقدامی برای جلوگیری از گسترش کمونیسم بود تا وهابیت را به مخاطره نیندازد. این قرار داد در سه بند به امضا رسید. با شعله ور شدن آتش جنگ یمن، عربستان از آمریکا درخواست مداخله نظامی کرد و هواپیماهای نظامی و جنگنده آمریکا برای اولین بار در ریاض فرود آمدند و دیگر نیروهای مسلح امریکا نیز به منظور حمایت از عربستان و چاههای نفت و منافع شرکت نفتی آرامکو و هم چنین حمایت از نمایندگی نظامی امریکا در عربستان وارد کشور شدند. در سال 1969 دستگاههای اطلاعاتی که در پادشاهی وهابیت نفوذ داشتند وجود یک تشکیلات سری را کشف کردند که قصد داشت رژیم سعودی را براندازد. نیروهای آمریکایی با همکاری نیروهای طرفدار پادشاه توانستند این نیروها را که بالغ بر دوهزار سرباز و افسر سعودی وابسته به نیروی هوایی عربستان بودند، سرکوب کنند.
4- با نگاهی گذرا به نظام اجتماعی بدوی اقوام عقب مانده و دور از فرهنگ میبینم که در هر مورد به افراد آن نظام باید گفت که چه بکنند بدون آن که فهمیدن دقیق آن ضرورتی داشته باشد و خصوصاً مایل هستند آنچه به آنان گفته میشود، موافق ذوق و سلیقه و روحیات نظام اجتماعی بدوی و قبیلهای شان باشد. در آن نظامها میل مفرطی به تخریب و به هم ریختن وجود دارد که این نیز یکی از دلایل آشکار بدوی بودن آن میباشد. وهابیت در چنین نظام اجتماعی پا به عرصه وجود گذاشت و شاید در نزد بعضیها یکی از جاذبههای وهابیت همین تخریب کردن باشد.
5- کتاب حاضر تاریخ وهابیت را به شیوهای خاص مرور میکند. عقاید وهابیت و بحث کلامی آن به صورت مختصر و گذرا مرور خواهد شد این مورد، از بحثهای تخصصی است که به تأمّل و بحث بسیار نیاز دارد و در موضوع بحث ما نمیگنجد. مبحث ما تاریخی است و کمتر به موضوعات دینی و کلامی میپردازد. در این کتاب تاریخچه وهابیت را به سه مرحله تقسیم میکنیم: مرحله اول و دوم از اندیشهها و تفکرات وهابیت تا ابتدای زمامداری عبدالعزیز را در بر میگیرد. مرحله سوم از اوایل قرن بیستم، مقارن زمامداری عبدالعزیز، آغاز شده است که تا کنون نیز ادامه دارد. در پایان تشکیلات و نفوذ وهابیت در کشوهای مختلف و برخی اعتقادات وهابیون مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
6- در تهیه این کتاب از منابع عربی و فارسی مختلف استفاده شده است. علاوه بر کتابهای مختلفی که در جای جای این کتاب از آنها استفاده شده و در فهرست منابع و مآخذ به آنها اشاره شده است، در جمع آوری قسمت اعظم مطالب این کتاب از تعداد زیادی اسناد بسیار با ارزشی استفاده شده است که با همکاری سازمان ارتباطات اسلامی تهیه شده است.