درس و بحث

در این وبلاگ هر مطلب علمی را میتوانید.....

درس و بحث

در این وبلاگ هر مطلب علمی را میتوانید.....

وهابی ها وتخریب آثارتاریخی وباستانی اسلام:

  •     اینک جهـت اختصـارفهـرست برخی ازآثار واماکن تاریخی اسلام که بیانگرفـرهـنگ وتمدن اسلامی بود وبه واسطۀ تحجر وکوته فکری فرقۀ منالۀ وهابیت ویران شده، بیان می کنیم:
  • 1- بارگاه ومسجد حضرت حمزه سیدالشهداء دراحد
  • 2- بارگاه ام المؤمنین حضرت خدیجۀ کبری بنت خولید علیها السلام
  • 3- بارگاه آمنه بنت وهب، مادرپیامبرگرامی اسلام
  • 4- بارگاه حضرت ابوطالب پدرگرامی امیرالمؤمنین علی(ع)
  • 5- بارگاه حضرت عبدالمطلب جد پیامبرگرامی اسلام وامیرالمؤمنین
  • 6- بارگاه حضرت حوا درجده
  • 7- بارگاه حضرت عبدالله پدرپیامبر(ص) درمدینه
  • 8- بیت الاحزان (خانه ای که حضرت زهرا(س) درآنجا درسوگ پدرش می گریست.)
  • 9- مسجد سلمان درمدینۀ منوره
  • 10- خانۀ حضرت زهرا (س) درکوچۀ حجردرمکۀ مکرمه
  • 11- جایگاه نفس الزکیّه درمدینۀ منوره
  • 12- خانۀ رسول الله درمدینه(خانه ای که حضرت هنگام هجرت به مدینه درآنجا مستقرشد.)
  • 13- خندقی که مسلمانان درجنگ خندق حفرنمودند
  • 14- بارگاه پیامبرخدا،یسع علیه السلام درروستای اوجام درقطیف
  • 15- مسجد جوانان دراحساءِ ، دومین مسجدی که پس ازمسجد رسول الله درآن نمازجمعه برگزارشد
  • 16- مسجد عباس بن علی درروستای مطیرفی دراحساءِ
  • 17- زادگاه پیامبراسلام (خانه ای که درآن پیامبرگرامی اسلام درشعب هواشم درمکۀ مکرمه متولدشد)
  • 18- خانۀ ام المؤمنین حضرت خدیجه بنت خولید درمکۀ مکرمه
  • 19- مسجد الشمس درمدینۀ منوره، محل یکی ازمعجزات بزرگ رسول خدا(ص)
  • 20- خانۀ حمزه بن عبدالمطلب ، عموی گرامی پیامبراسلام
  • 21- خانۀ ارقم، که پیامبرویارانش درآغازبعثت درآن گردمی آمدند
  • 22- بارگاه شهدای بدر وجایگاهی که برای پیامبردرغزوه به درنصب نمودند
  • 23- خانۀ حضرت علی(ع) که امام حسن وامام حسین علیهم السلام درآن متولد شدند
  • 24- دیواراطراف شهرمدینه
  • 25- خانۀ امام صادق (ع) درمدینۀ منوره
  • 26- محلۀ بنی هاشم درمدینۀ منوره
  • 27- مسجد تنبه الوداع
  • 28- مسجد البغله وبسیاری دیگرازبقاع متبرکه واماکن مقدسه
  • 29- بارگاههای متعدد درقبرستان بقیع و...

حکومت سعودی و پیوندش با آموزه های وهابی

عقب نشینی تدریجی و بلندمدت امپراتوری عثمانی در بالکان و پیشرفت بریتانیا در هند هر چند که در منطقه ای بسیار دورتر از عربستان قرار داشت اما تاثیر آن در عثمانی از یک طرف و از طرف دیگر در خلیج فارس محسوس بود و مسلما در میان زائرینی که هر ساله از تمام نقاط جهان اسلام به عربستان می آمدند بازتاب گسترده ای داشت. خشم و غضب وهابیون در وهله اول نه متوجه خارجیان بلکه متوجه کسانی که اسلام را از درون مورد تحقیر و اهانت قرار می دادند نشانه رفت: از یک طرف کسانی که در تلاش برای اصلاحات تجددگرایانه بودند و از طرف دیگر کسانی که از نظر وهابیون به دنبال فساد و تباهی میراث اسلام ناب پیامبر و پیروان او بودند از اهداف بسیار نزدیک آنان به شمار می رفتند.آنان همچنین به شدت با هر نوع مکتب و برداشتی از اسلام اعم از شیعه و سنی به غیر از برداشت خود مقابله می کردند. آنان به خصوص با صوفی گری مخالفت می کردند و نه فقط تصوف و تساهل آنان بلکه مراسم و مناسک آنان را نیز که همانند کفار می دانستند محکوم و سرزنش می کردند. آنان هر کجا که می توانستند عقاید خود را در حد اعلای خشونت و وحشیگری تحمیل می کردند، مقابر را تخریب می کردند و به هتک حرمت اماکن مقدس و کسانی که آنان را «ستایشگر گمراه» می نامیدند می پرداختند و تعداد زیادی از کودکان و زنانی را که موفق به مواجهه با معیارهای اصیل و معتبر اسلامی نشده بودند قتل عام می کردند. عمل دیگری که توسط ابن عبدالوهاب رایج شد محکوم کردن سوزاندن کتاب ها بود. این کتاب ها در اصل شامل آثاری در زمینه الهیات و حقوق بود که به نظر می رسید مخالف عقاید وهابی گری باشد. سوزاندن کتاب ها اکثرا با خلاصه ای از بیوگرافی کسانی که آن را تالیف، رونویسی و یا تدریس کرده بودند همراه بود.دومین پیوند و اتحاد میان عقاید وهابی و قوای سعودی از اواخر حکومت عثمانی شروع شد و تا به امروز هم ادامه دارد. دو حادثه مهم در قرن ۲۰ جنبش وهابی را به بزرگترین نیرو در جهان اسلام و ماورای آن تبدیل کرد. یکی از اینها توسعه و تثبیت پادشاهی سعودی بود.در اواخر حکومت امپراتوری عثمانی شیخ عبدالعزیز ابن سعود متولد ۱۸۸۰ دوران حکومت ۱۹۰۲ تا ۱۹۵۳ در جنگ میان دولت عثمانی و نیروهای گسترده بریتانیا در شرق عربستان نقش ماهرانه ای را ایفا کرد.او در دسامبر ۱۹۱۵ معاهده ای را با انگلیس امضا کرد که به موجب آن در حین حفظ استقلال خود در صورتی که مورد حمله قرار گیرد کمک مالی و قول همکاری انگلیس را به دست می آورد. پایان جنگ و فروپاشی امپراتوری عثمانی بدانجا منتهی شد که او به تنهایی در مقابل بریتانیا قرار گرفت. او در این توافقات به خوبی موفق شد و توانست قلمرو موروثی خود را در مراحل متوالی گسترش دهد. بالاخره در سال ۱۹۲۱ دشمن دیرین خود ابن رشید را در مناطق نجد شمالی شکست داد، سرزمین های او را تسخیر کرد و عنوان سلطان نجد را برای خود برگزید.این مرحله منجر به جنگ سرنوشت سازی برای کنترل حجاز شد. این سرزمین دو شهر مقدس مسلمانان، مکه و مدینه را در برمی گیرد که توسط اعضای خاندان هاشمی که از فرزندان و اسلاف پیامبر بودند برای مدت بیش از هزار سال اداره می شد و در اواخر قرن اخیر تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی درآمده بود. از نظر ابن سعود تشکیل خانواده سلطنتی هاشمی در عراق و اردن که ریاست و رهبری آن را شاخه های مختلفی از این خانواده به عهده داشتند به عنوان بخشی از روند بازسازی ایالات عرب حکومت عثمانی سابق بعد از جنگ جهانی اول تهدیدی علیه قلمرو او به شمار می رفت. بعد از سال ها تیرگی روابط، ملک حسین پادشاه حجاز دو مسئله را مستمسک قرار داد: اول اینکه خود را خلیفه خواند و دیگر اینکه از پذیرش زائرین وهابی برای زیارت شهرهای مقدس امتناع کرد.از این رو ابن سعود هم در اقدامی تلافی جویانه در سال ۱۹۲۵ به حجاز حمله کرد.جنگ و غلبه سعودی ها موفقیت بزرگی بود. نیروهای آنها ابتدا مکه را تصرف کرده و بعد از آن در ۵ دسامبر ۱۹۲۵ بعد از یک محاصره ۱۰ ماهه مدینه به راحتی تسلیم شد.دو هفته بعد ملک علی که جانشین پدرش حسین شده بود از نایب کنسول انگلیس در جده خواست تا به ابن سعود اطلاع دهد که او به علت دلایل شخصی از حجاز صرف نظر کرده است. این به منزله استعفا تلقی شد و روز بعد نیروهای سعودی وارد جده شدند. حال دیگر راه برای ابن سعود باز بود تا خود را در هشتم ژانویه ۱۹۲۶ به عنوان پادشاه حجاز و سلطان نجد و سرزمین های تابعه اعلام کند. حکومت جدید بلافاصله توسط قدرت های اروپایی به رسمیت شناخته شد. به خصوص شوروی در ۱۶ فوریه در پیامی دیپلماتیک به ابن سعود نوشت: «... براساس حق تعیین سرنوشت و آزادی اراده و به نشانه احترام به اراده مردم حجاز به نحوی که در انتخاب خود شما را به عنوان پادشاه معرفی کرده اند....» معاهده ای نیز بین ابن سعود و بریتانیای کبیر مبنی بر به رسمیت شناختن استقلال کامل پادشاهی سعودی در تاریخ ۲۰ مه ۱۹۲۶ منعقد شد. برخی دیگر از کشورهای اروپایی نیز چنین کردند.در مقابل به رسمیت شناختن مسلمانان به کندی و با اکراه صورت می گرفت. یک هیات مسلمان هندی از جده بازدید کرد و خواستار آن شد که شاه اداره امور شهرهای مذهبی را به کمیته ای از نمایندگان که از جانب تمامی کشورهای مسلمان منصوب باشند واگذار کند، ابن سعود هیچ پاسخی به این درخواست نداد و هیات اعزامی را از راه دریا به هندوستان بازگرداند. در ژوئن همان سال او کنگره کشورهای اسلامی را در مکه تشکیل داد و از پادشاهان، روسای جمهوری کشورهای مستقل مسلمان و نمایندگان سازمان های اسلامی در کشورهایی که حکومت اسلامی نداشتند دعوت به عمل آورد. ۶۹ نفر از سراسر جهان اسلام در این کنگره شرکت کردند. ابن سعود در سخنرانی خود برای آنان تفهیم کرد که در حال حاضر او فرمانروای حجاز است و تعهد کرد که وظایف خود را به عنوان متولی شهرهای مقدس و محافظ اماکن زیارتی انجام خواهد داد اما اجازه هیچ گونه دخالت خارجی در اجرای این امور را نخواهد داد.در آن زمان این عمل او سخنان مختلفی را از جانب میهمانان در پی داشت. برخی اختلاف عقیده داشتند و رفتند و برخی دیگر پذیرفتند و فرمان جدید را به رسمیت شناختند. آنچه در میان گروه اخیر قابل توجه بود هیات نمایندگی مسلمانان در اتحاد جماهیر شوروی بود که رهبر آنها در گفت وگویی که با آژانس خبری شوروی TASS داشت اعلام کرد که کنگره کشورهای اسلامی ملک ابن سعود را به عنوان متولی اماکن مقدسه به رسمیت شناخته اند. او همچنین درخواست واگذاری بخشی از اردن به پادشاهی حجاز و به طور کلی حمایت از ابن سعود را مطرح کرد. شناسایی از جانب دولت های اسلامی و اکثر کشورهای عربی کمی به درازا کشید. معاهدات دوستی با ایران و ترکیه در سال ۱۹۲۹، با عراق در سال ۱۹۳۰ و با اردن در سال ۱۹۳۲ منعقدشد. الحاق حجاز به دولت سعودی تا امضای توافقنامه مه ۱۹۳۶ توسط مصر رسما به رسمیت شناخته نشد.در این میان ابن سعود به سرعت شروع به سازماندهی مجدد و بازسازی پادشاهی وسیع خود کرد و در سپتامبر ۱۹۳۲ تشکیل کشور واحد و یکپارچه ای به نام پادشاهی عربستان سعودی را علنا اعلام کرد. سال بعد پسر بزرگ خود سعود را به عنوان وارث تاج و تخت خود تعیین کرد.در همان سال با امضای قراردادی در ۹ مه ۱۹۳۳ بین وزیر دارایی سعودی و نماینده استاندارد اویل کالیفرنیا پیشرفت های مهم و موثری در منطقه دیده شد. امروز سیاست های سعودی و آموزه های وهابی بر یک پایه اقتصادی محکم استوار است.منافع غرب در نفت خاورمیانه به اوایل قرن بیستم بازمی گردد که در اصل توسط شرکت های انگلیسی، آلمانی و فرانسوی اداره می شد. منافع آمریکا در اوایل دهه ۱۹۲۰ با افزایش نگرانی درباره کاهش منابع داخلی نفت و ترس از امتیازات انحصار اروپائیان در مورد نفت خاورمیانه آغاز شد. در ابتدا شرکت های آمریکایی به عنوان شریک درجه دو اتحادیه اروپایی وارد بازار نفت خاورمیانه شدند. استاندارد اویل کالیفرنیا اولین شرکت آمریکایی بود که تعهدات مهمی را در زمینه اکتشافات نفتی به عهده گرفته بود. استاندارد اویل نهایتا بعد از تلاش های بی نتیجه در کشورهای حوزه خلیج فارس به سعودی ها روی آورد و در سال ۱۹۳۰ اجازه انجام اکتشافات زمین شناسی در ایالات شرقی را از آنان درخواست کرد. ملک ابن سعود در ابتدا این درخواست را رد کرد اما بعدها طی مذاکراتی که در قرارداد ۱۹۳۳ به اوج خود رسیده بود آن را پذیرفت. بدون شک یکی از عواملی که منجر به تغییر نظر پادشاه شد بحرانی بود که از سال ۱۹۲۹ آغاز شد و موجب زوال گسترده اموال و دارایی های پادشاهی عربستان شده بود.کمتر از ۴ ماه بعد از امضای قرارداد، اولین گروه زمین شناسان آمریکایی وارد مناطق شرقی عربستان شدند. در پایان سال عملیات اکتشافی به خوبی پایه ریزی شد و از سال بعد گروه های آمریکایی شروع به استخراج و صدور نفت کردند. روند توسعه و پیشرفت به دلیل جنگ جهانی دوم دچار وقفه شد اما بعد از خاتمه جنگ ادامه یافت: شاید برخی علایم و شاخص های توسعه را بتوان در قالب تعداد میلیون ها بشکه ای که در عربستان استخراج شده مورد بررسی قرار داد: ۳۲۱ و ۱۹۴۵ ۶۳۵۶ و ۱۹۵۵ ۸۸۰۴ و ۱۹۶۵ ۵۵۲۸۲ و ۱۹۷۵
جریان خارجی صدور نفت و متقابلا جریان داخلی ورود ثروت تغییرات وسیعی را در پادشاهی عربستان سعودی، در ساختار داخلی و روش زندگی آن و در نقش تاثیر خارجی آن در کشورهای مصرف کننده نفت و بسیار قوی تر در جهان اسلام منجر شد. مهم ترین تغییر در تاثیر وهابی گری و نقش مبلغین آن رخ داد. اما حالا وهابی گری از عقاید رسمی و مورد تایید
با نفوذ ترین حکومت در جهان اسلام به شمار می رفت. حکومتی که متولی دو مکان مقدس اسلامی و میزبان مراسم زیارتی سالیانه ای است که میلیون ها مسلمان را از سرتاسر جهان اسلام برای شرکت در مراسم و تشریفات مذهبی به سوی خود می کشاند. در همین زمان واعظان وهابی منابع مالی گسترده ای را در اختیار داشتند که از آن برای ترویج و گسترش تفاسیر خود از اسلام استفاده می کردند. حتی در کشورهای غربی در اروپا و آمریکا که از نظام آموزشی خوبی برخوردارند مراکز وهابی تنها مرکز آموزش عقاید اسلامی هستند که در دسترس تازه مسلمانان و والدین مسلمانی که آرزو دارند اصول بنیادین دین موروثی خود و آداب و رسوم فرهنگی آن را به فرزندان خود بیاموزند قرار دارند.این تعالیم و آموزه ها در مدارس خصوصی، سمینارهای مذهبی، مساجد، اردوگاه های تفریحی و اکثرا در زندان ها میسر و مهیا می شد. در عرف سنتی اسلام اصطلاح «مدرسه» به معنای مرکزی برای آموزش عالی، دانش پژوهی، تدریس و تحقیق به شمار می رفت. مدارس کلاسیک اسلامی پایه و از بسیاری از جهات نمونه ای از دانشگاه های بزرگ اروپا در قرون وسطی بودند. دولت آلمان عموما هیچ نظارتی بر آموزش های مذهبی گروه های اقلیت ندارد.درعوض دولت ترکیه کاملا مراقب چنین مسائلی است. در اروپا و آمریکا به علت بی میلی دولت به درگیر کردن خود با مسائل مذهبی، تدریس اسلام در مدارس و سایر اماکن عموما و به طور کلی تحت نظارت حکومت نیست. این موقعیت به شدت مورد توجه ثروتمندان و مومنان و آزاداندیشان قرار گرفت.
(http://salaf.blogfa.com/post-414.aspx )

شناخت معرفتی وهابیت

1. وهابیت، یعنی تبدیل اهل سنت به یک مکتب، یا به عبارتی سنی‏ایسم که سعی می‏کند، براساس آموزه‏های اهل سنت مکتبی بنا کند که در مسائل درونی و برونی انسان نظریه سازی کند و مثل همه مکاتب، دارای یک سیر تاریخی در مفهوم‏سازی است که یافتن ریشه‏های تاریخی و جغرافیای این مکتب بسیار ضروری است.



2. مکان و فضا و جغرافیای این مکتب عربستان است و این جغرافیای فرهنگی سخت بر چارچوب معرفتی این مکتب تأثیرگذاشت. عربستان یک کشور پهناور صحرایی است که فضای انتزاعی در آن راه ندارد و فضای حس گرا و احساس گرا بر آن حاکم است. به همین دلیل دانش حاکم بر شبه جزیره عربستان ادبیات است.


 


3. روشن‌فکری قرن نوزدهم عربستان تحت الحمایه انگلستان به باز تولید فرهنگ عربستانی در قالب دین اهل سنت، پرداخته است و روش‏شناسی این بازتولید در قالب تحویل و تقلیل تسنن به دین یهود انجام پذیرفته (پروستانتیزم اسلامی تسننی) یا قوالب تفسیر بنیادگرایی یهودی برای تفسیر اسلامی سنی به کار برده شده است (مانند تفسیر یهود تشیع در قالب بهائیت در قرن نوزدهم که پروتستانیزم شیعی نام دارد.)



4. به همین دلیل، وهابیت در نقاطی رشد می‏کند که حالت قبائلی و صحرایی داشته باشد؛ مثل پاکستان و افغانستان، چون فقط در این فضاهای سنتی است که قدرت باز سازی و بازتولید خود را دارد و در فضاهای شهری و یا غیر قبائلی رشدی ندارد.



5. وهابیت چون بیابان گرایی را محور جغرافیای فرهنگی خود قرار می‏دهد، بر فرهنگ شهری می‏تازد و این را با شعار زهد و سادگی و غیره عجین می‏کند که بعد مذهبی به آن می‏بخشد، ولی در قالب نظریه ابن خلدون که همین کوچ‏نشینان بریک‏جانشینان را ترسیم می‏کند، می‏گنجد.



6. زمینه‏ساز حکومت پادشاهی عربستان، همین وهابیت است، چون فضای سیاسی ترسیم شونده توسط وهابیت، همان پادشاهی است که براساس امیری و امرایی بیانگردانی بنا می‏شود. زیرا تصلب گرفته شده از یهودیت با پادشاهی همگون و همنوا است؛ چنان که در تورات آمده است.



7. وهابیت یک نوع سکولاریسم زهدگرا را در بطن خود دارد؛ پس هرگونه معنای فرامادی حاکم بر زندگی دنیوی را نفی می‏کند و فقط زهد را ترویج می‏نماید و یک زهد خشک و مناسکی را حاکم می‏کند؛ پس با هرگونه ولایت و عرفان مخالفت کرده، نوک مخالفت را متوجه هرگونه معناگرایی غیردنیوی به عنوان شرک کرده، نوعی توحیدگرایی غیرمعناگرا را ترویج می‏کند.



8. مخالفت با شیعه و تشیع در همین قالب است، چون شیعه یک توحیدی ولایت مدار و معناگرا دارد که تار و پود زندگی دنیوی و اخروی را می‏پوشاند. وهابیت معناگرایی استدامه یافته از دنیا تا آخرت را نفی می‏کند و فقط به آخرت عملگرای قیامتی اعتقاد دارد؛ به همین دلیل باید گفت که این مکتب به نوعی خشونت عملگرا و زندگی خصوصی و عمومی معتقد است و اگر شکل حکومتی به خود بگیرد، حکومتی بسیار خشن خواهد بود.



9. پارادایم اسلامی یا الگوی تاریخی آن براساس خلیفه دوم شکل می‏گیرد که اسلامی مختص به او است. شناخت این نوع تفسیر در تاریخ اسلام می‏تواند ما را به شناخت معرفتی وهابیت برساند و فرق آن با تفسیر دیگر خلفای راشدین و بطور خاص با امام علی(ع) می‏تواند نقاط برخورد وهابیت با شیعه را بیان کند.



10. وهابیت پس از انقلاب اسلامی ایران بازسازی فکری و معنوی خود را آغاز کرد؛ چرا که نوعی واماندگی فکری و ساختاری را در جهت بخشیدن معنوی و اسلامی به جهان امروز احساس کردند و همان مذهب مورد غضب آنها، موفق به راندن غربی‏ها از لبنان و دیگر کشورهای اسلامی شد. پس دست به یک سری خشونت‏های جهانی علیه کشورهای غربی و به طور خاص، امریکا زد که البته آنها نیز از این خشونت‏گرایی سخت استفاده کردند که روند آن تا حال هم ادامه دارد.


 (مقاله ای از دکتر ابراهیم فیاض)