درس و بحث

در این وبلاگ هر مطلب علمی را میتوانید.....

درس و بحث

در این وبلاگ هر مطلب علمی را میتوانید.....

فرقه‌ی وهابیت و عملکرد آن در تاریخ معاصر

امام خمینى (رحمه الله) در باره‌ى عملکرد وهابیان سعودى فرمودند:«مگر مسلمانان جهان فاجعه‌ى قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه هاى مسلمین را در طول حیات ننگین آل سعود و نیز جنایت قتل عام زائران خانه ى خدا ] کشتار فجیع حجاج ایرانى در سال 1366 هـ . ش [ را فراموش مى کنند؟

مگر مسلمانان نمى بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شده اند که از یک طرف اسلامِ اشرافیت، اسلامِ ابوسفیان، اسلامِ ملاهاى کثیف دربارى، اسلامِ مقدس نماهاى بى شعور حوزه هاى علمى و دانشگاهى، اسلامِ ذلّت و نکبت، اسلامِ پول و زور، اسلامِ فریب و سازش و اسارت، اسلامِ حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها و در یک کلمه اسلامِ امریکایى را ترویج مى کنند و از طرف دیگر سر برآستان سرور خویش، آمریکاى جهانخوار مى گذارند. مسلمانان جهان نمى دانند این درد را به کجا ببرند که آل سعود و خادم الحرمین ] !؟ [ به اسرائیل اطمینان مى دهد که ما اسلحه ى خودمان را علیه شما به کارنمى بریم و براى اثبات حرف خود با ایران قطع رابطه مى کنند...» ( [1])

مقدّمه

به طور قطع، مى   توان گفت: در دنیاى کنونى، غیر از کشور ایران، هیچ دولتِ اسلامى که قانون و مقرّرات حاکم بر آن کشور، برخاسته از قرآن و سنّت صحیح (متجلّى در تشیّع اثنا عشرى) باشد، وجود ندارد. در این میان، کشور عربستان به جهت قداستى که حرمین شریفین به آن بخشیده و در نگاه مسلمانان جهان به عنوان مهبط وحى و کانون نزول قرآن و سرزمین پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در دوره 23 ساله شناخته شده جایگاه ویژه   اى دارد.

این کشور از گذشته   اى نسبتاً دور، تحت حاکمیت ترکان عثمانى قرار داشته و پس از جنگ جهانى اول و دوم با تلاش حاکمان محلّى و با حمایت بریتانیا و امریکا خاندان آل   سعود بر سر کار آمدند و تاکنون بر این سرزمین شریف حکم   رانى مى   کنند و در پرتو حکومت این خاندان است که مذهب وهابیّت در این کشور رواج یافته است.

در رأس برنامه‌هاى فکرى وهّابیان مبارزه با افکار و اندیشه   هاى ناب تشیّعِ دوازده امامى قرار دارد که کانون آن، کشور اسلامى ایران با سرمایه عظیم و گران   سنگ حوزه   هاى علمیه و مراجع و علماى بزرگ و مردم صمیمى و وفادار به آرمانهاى اعتقادى ـ اسلامى است.

یکى از ابزارهاى مهم حاکمان عربستان سلاح نفت و ثروت حاصل از فروش آن به سراسر جهان و سعى و تلاش زیاد مبنى بر معرفى اسلامِ سلف صالح به مسلمانان کشورهاى اسلامى در آسیا، افریقا، اروپا و امریکا مى   باشد که این مسأله پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران گسترش زیادترى پیدا کرد.

چاپ کتاب‌هاى پیشوایان سلفیه و وهّابى مانند ابن تیمیه، ابن قیّم، محمدبن عبدالوهّاب و خاندان او و صدها کتاب ( [2]) .     و مجله دیگر در عربستان و خارج از آن، بر علیه تشیّع، انقلاب اسلامى، رهبرى و مردم ایران با به کارگیرى جدیدترین فناورى تبلیغاتى و همچنین تربیت مبلّغان وهّابى و تأمین هزینه‌هاى مالى آنها، ساختن مساجد متعدّد در سراسر جهان، کمک   هاى بلا عوض و سرمایه   گذارى‌هاى کلان در راه نشر و گسترش اسلام سعودى، گوشه   اى از فعالیت   هاى حاکمان وهابى به شمار مى‌آید.

البته وهّابیت در زمان حاضر، دیگر آن وهّابیت خشن اولیه در دهه   هاى نخستین قرن بیستم (1913 م) نیست که در راه استقرار حاکمیت خود، با کمک اربابان قدرتمند مانند انگلستان، هرگونه صداى مخالف مانند آل رشید در کویت (مورد حمایت عثمانیان) و شرفاى مکّه را سرکوب نمود، بلکه وهّابیت کنونى حاکمیتى به ظاهر مهربان با مردم و متمایل به دست   رسى به آخرین پیشرفت   هاى علمى و صنعتى جهان و مظاهر نوین تمدن و رفاه مى   باشد که البته این   ها همه از قدرت نفت و ثروت فراوان کشور عربستان مى   باشد که بنا به اعتراف کشورهاى صنعتى دنیا، بر بیش   ترین و بزرگ   ترین انبارهاى نفت جهان (41) تسلط دارد. ( [3])

در مرکزیت وهّابیان عربستان، پادشاه (مَلِک) حاکم مطلق است و هیچ کس حق عزل او را ندارد و تاکنون که بیش از هفتاد سال از تأسیس حکومت آل سعود مى گذرد، هیچ گونه قانون مدوّنى که در برابر اراده و خواست پادشاه قرار داشته باشد، وجود ندارد. امروزه منافع بخش عمده اى از مردم عربستان با خاندان سعودى گره خورده است. از این رو، حفظ آل سعود و تسلّط آنان بر امور کشور و شؤون مملکتى با هر قیمت، در درجه اول اهمیت قرار دارد. جمعیت خاندان آل سعود، که بیش از چهار هزار نفر مى باشند، عمده مشاغل و پست هاى کلیدى را در سراسر کشور وسیع و پهناور عربستان در دست دارند.

مذهب رسمى کشور عربستان "سنّى حنبلى" است که بر اساس تعالیم محمدبن عبدالوهّاب اداره مى شود و اقلیّتى (15%) در منطقه شرقى، قطیف، احساء، دمام و ظهران شیعه مى باشند. خاندان محمدبن عبدالوهّاب که به «آل الشیخ» معروف شده اند، پست هاى مهم افتا، ارشاد، تبلیغات، آموزش مذهب وهّابیت و مانند آن را در دست دارند.

در ذیل، به ساختار مذهبى، فرهنگى و سیاسى کشور عربستان سعودى و عملکرد آن در دوره هاى اخیر، پس از تأسیس کشور و استقرار قدرت وهّابیان اشاره مى شود:

الف. مذهب وهّابى‌گرى

«محمد بن عبدالوهّاب نجدى تمیمى» در سال 1115 هـ ./ 1703 م. در عُیینه (یکى از مناطق نجد در جزیرة العرب) به دنیا آمد. او مدت ها زیر نظر پدر، برادر و استادان خود، علوم حدیث، تفسیر قرآن و تاریخ را فرا گرفت تا این که پدرش در سال 1153 هـ . از دنیا رفت. او مسافرت هاى متعددى انجام داد و سرانجام در سال 1160 هـ. رهسپار درعیه شد و با محمدبن سعود (حاکم منطقه) آشنا و آراء و پندارهاى خود مبنى بر دعوت به توحید خالص و سلفى گرى را مطرح و او را مجذوب خود کرد و پیمان محکمى با هم امضا نمودند.

براساس این پیمان تقسیم کارى صورت گرفت؛ یعنى سمت سازمان دهى و رهبرى نیروها (جیش و سپاه) و نصب والى و حاکم براى مناطق، به عهده محمد بن سعود و سِمَت فتوا دادن، قضاوت و نصب قاضى براى مناطق و اجراى حدود، تعزیرات و جمع و نظارت بر توزیع بیت المال بر عهده محمدبن عبدالوهّاب گذاشته شد. ( [4])

در سایه این پیمان و اتحاد بین محمدبن عبدالوهّاب به عنوان «امام الدین» (العقیدة) و محمدبن سعود به عنوان «امام السیف» (الجیش)، با هدف گسترش توحید و مبارزه با بدعت ها، حمله به مردم روستاها و شهرها آغاز شد و قریب شصت سال این وحدت و همکارى ادامه پیدا کرد.

در طول این مدت، محمدبن عبدالوهّاب با تمسّک به ظواهر بعضى از آیات و احادیث، تمامى مخالفان خود را کافر و مشرک خطاب مى کرد و فتواى قتل آنان و مصادره اموالشان را صادر مى نمود. او پس از تألیف کتاب هاى متعدد و تربیت شاگردان و طرف داران زیادى در سال 1206 هـ. درگذشت و در درعیه به خاک سپرده شد. اینک به طور خلاصه، به بخشى از آراء و پندارهاى محمدبن عبدالوهّاب اشاره مى شود:

توحید: معناى «لااله الاالله» برائت جستن از هر معبودى غیر از الله و اخلاص کامل به خداى یگانه است و هرکسى که به غیر خداوند متوسّل شود، مشرک مى باشد؛ چون از غیر خدا (مخلوقان) طلب کمک و یارى کرده است.

شفاعت: درخواست شفاعت از پیامبر و اولیاى الهى جائز نیست و بدعت است.

قبور: ساختن بناها روى قبور و نذر و نیاز و مانند آن شرک و بدعت است.

اعلان جنگ و جهاد: هر کسى که دعوت به توحید خالص را نپذیرد و با آن مخالفت کند، مال او حلال و خونش هدر است و جنگ هاى حکّام آل سعود و وهّابیان در حمله به مکّه، مدینه، عراق، یمن و سوریه بر این اساس بوده است. البته علما و دانشمندان شیعه پاسخ هاى مناسبى به ادعاهاى وهّابیان داده اند. ( [5])

درباره سایر آراء و پندارهاى محمدبن عبدالوهّاب مانند مخالفت با اختراعات و اکتشافات جدید، مسأله دخانیات و مانند آن بحث هاى زیادى مطرح مى باشد که از آن ها صرف نظر مى شود. ( [6])

ب. آثار و عملکردهاى فرهنگى، علمى وهّابیان

پس از آغاز و استمرار دعوت وهّابیان و استقرار حاکمیت آل سعود، بیش تر سرزمین هاى مردم مسلمان جزیرة العرب مانند شهرهاى مکّه، مدینه، طائف، دمام، نجران، بریده، الکبار، هفوف، جدّه، تبوک، ریاض (نجد) قطیف، الأحساء و مناطق دیگر به تصرف و اشغال حاکمان سعودى در آمد و با اجبار، آیین وهّابیان رسمیت یافت، ولى تعدادى از مسلمانان مناطق شرقى مانند قطیف، احساء عسیر و نجران، که قبلا شیعه اثنا عشرى بودند، تسلیم نشدند و هنوز هم مراسم دینى و مذهبى را طبق اعتقاد خود عمل مى کنند.

وهّابیان نسبت به آیین ها و شعایر مذهبى سخت گیرى زیادى مى کنند و با تعمیر و ساختن قبور پیامبران، زیارت قبور اموات، توسّل به اولیاى الهى، نذر براى مردگان، طلب شفاعت و بزرگداشت آن ها، به طور جدّى، برخورد مى کنند!

تمامى کتب، مجلات و سخنان خطبا در مساجد، به ویژه مسجدالحرام و مسجدالنبى، که چاپ، منتشر و ایراد مى شود، درباره مباحث توحید و شرک، بدعت و نهى مردم در استفاده از دعا و توسّل و شفاعت مى‌باشد. اینک شرح مهم ترین مراکز و دستگاه هاى فرهنگى تبلیغاتى وهّابیان:

1. تبلیغ وهّابى گرى در داخل عربستان

1ـ وزارت حج و اوقاف و ارشاد و شؤونات اسلامى: به دلیل اهمیتى که مسأله حج در بین مسلمانان جهان دارد و همه ساله میلیون ها زن و مرد مسلمانِ عاشق حضور در مراسم عبادى ـ سیاسى حج بیت اللّه الحرام و زیارت قبر مقدّس پیامبرگرامى و صحابه ایشان و بازدید از امکنه تاریخى، عازم عربستان مى شوند، حاکمان سعودى وزارت خانه مستقلى به نام «حج» تشکیل داده اند که وظیفه اساسى و مهم آن، رسیدگى به مسائل حج و حجّاج مى باشد. تمامى علما و دانشمندان وهّابى، باید آمادگى کامل در جهت برگزارى مراسم را داشته باشند و احکام و سؤالات شرعى حاجیان را طبق مذهب وهّابیت پاسخ گویند.

اداره حرمین شریفین (مکّه و مدینه) از وظایف عمده وزارت حج و شؤونات اسلامى است. این وزارت خانه به طور منظّم، کتب، مجلاتى براى معرفى مکان هاى تاریخى و اعمال مذهبى مسلمانان طبق مذهب وهّابیت چاپ، منتشر و توزیع مى کند. ( [7])

 لازم به ذکر است که مؤسسات و نهادهاى متعددى مانند «مجلس شوراى الدعوة والارشاد»، «المجلس الاعلى و الشؤون الاسلامیة»، «ریاسة شؤون الحرم المکّى والحرم المدنى»، «دور الحج فى نشره الدعوة»، «هیئة الأمر بالمعروف و النهى عن المنکر»، «الرسالة العالیة لادارة الهجرة العلمیة والاِفتا»، «الجماعة الخیریة لتحفیظ القرآن الکریم» و «هیئة کبار العلماء» زیرنظر وزارت حج فعالیت مى کنند که هر کدام به سهم خود با برپایى جلسات، سخن رانى ها در داخل و خارج، تألیف کتب و چاپ نشریات و توزیع و اهداى آنان، به ویژه در ایام حج (ماه هاى ذى القعده و ذى الحجه)، به وظایف خود عمل مى کنند.

2 ـ دانشگاه ها و مراکز علمى، مذهبى

1) «جامعة ام القرى» بمکة المکرمة: این دانشگاه در سال 1369 هـ. ابتدا به صورت دانشکده «الشریعة» تأسیس و در سال 1401 هـ. با موافقت مجلس الوزراء به دانشگاه ام القرى تغییر نام داد. هدف از تأسیس این دانشگاه، آموزش زبان عربى و گسترش فرهنگ اسلامى براى برادران و خواهران مى باشد و در شهرهاى جدّه و طائف نیز شعبه دارد.

دانشکده هاى «کلیة الشریعة»، «مرکز البحوث العلمى»، «احیاء التراث الاسلامى»، «مرکز البحوث النفسیة والتربویة»، «مرکز ابحاث الحج»، «معهد تعلیم اللغة العربیة» و «المرکز العالمى للتعلیم الاسلامى» زیرنظر این دانشگاه فعالیت مى کنند.

این دانشگاه تاکنون کتاب ها و مجلات متعددى را چاپ و منتشر کرده است. ( [8])

2) الجامعة الاسلامیة بالمدینة المنوّرة: این دانشگاه در سال 1380 هـ. براى خدمت به جهان اسلام و کمک به آموزش و تربیت علما و خطبا و مبلّغان مذهبى در شهر مدینه تأسیس شد که تاکنون فعالیت هاى مهمى در زمینه چاپ و نشر کتاب و مجله انجام داده است.

3) «جامعة الامام محمدبن سعود الاسلامیة»: این دانشگاه در سال 1394 هـ. با هدف خدمت به جهان اسلام در زمینه بحث هاى اسلامى و گسترش و تبلیغ آن در کشورهاى گوناگون تأسیس شد. دانشکده هاى مهم «کلیة اللغة العربیة»، «کلیة اصول الدین»، «کلیة العلوم الاجتماعیة»، «المعهد العالى للقضاء» و «مرکز البحوث» وابسته به آن هستند که کتاب ها و مجلّات گوناگونى در زمینه اهداف خود، چاپ و توزیع نموده اند. ( [9])

4) جامعة الملک سعود: این دانشگاه از سال 1398 هـ. در زمینه مباحث تربیتى، اقتصادى، ادبى، ادارى، بیمارستانى و سایر علوم فنى مانند زراعت و هندسه تأسیس  شد و آثار و تألیفات گوناگونى به زبان هاى عربى و انگیسى منتشر نموده است. ( [10])

5) جامعة الملک عبدالعزیز: این دانشگاه از سال 1405 هـ. تأسیس و در زمینه مباحث اقتصادى و ادارى و آداب و علوم انسانى و زمین شناسى، هندسه و مانند آن فعالیت مى کند. از مهم ترین مراکز علمى این دانشگاه، «مرکز أبحاث الاقتصاد الإسلامى» مى باشد که تاکنون 207 کتاب و 20 نشریه مهم منتشر نموده و با «سازمان کنفرانس اسلامى» نیز همکارى دارد. ( [11])

3ـ رابطه العالم الاسلامى: این مرکز در سال 1381 هـ./ 1962 م توسط ملک سعود در مکّه افتتاح شد و تاکنون 38 سال از تأسیس آن مى گذرد و از پرقدرت ترین سازمان هاى مذهبى در عربستان محسوب مى شود.

وظایف مهم این مرکز عبارتند از: آموزش هاى اسلامى، چاپ و توزیع قرآن و کتب اسلامى، آموزش زبان عربى، کمک مالى به کشورها و اداره مؤسسات خیریه در سراسر جهان.

مجموعه اى از مجامع و ادارات دینى وابسته به این سازمان عبارتند از:

 1. مجمع فقه اسلامى؛ ( [12])  2. شوراى عالى جهانى مساجد؛ 3. مؤتمر (کنفرانس) تربیت اسلامى؛ 4. جمعیت اسلامى جوانان.

این سازمان طى 10 سال گذشته قریب یک میلیارد ریال صرف ساختمان بناهاى اسلامى و ترویج اسلام سعودى نموده و دولت عربستان مبلغ 35 میلیون ریال به سازمان هاى خیریه، بیمارستان ها و درمانگاه ها در خارج از کشور، 20میلیون ریال به نشر و حفظ قرآن و ارشاد اسلامى کمک کرده است.

تاکنون بیش از یک هزار مسجد و صدها مرکز اسلامى در سراسر جهان  زیر نظر این سازمان مشغول فعالیت هستند.

کمک هاى این مرکز در کشورهاى دیگر براى احداث 2 مؤسسه اسلامى، 1259 مسجد، 1069 مدرسه، 200 مؤسسه مذهبى، 134 دانشگاه، 41 درمانگاه، 76 بیمارستان و یک دانشکده جهان عرب در پاریس هزینه شده است. ( [13])

4ـ رئاسة ادارات البحوث العلمیة والافتاء و الدعوة والارشاد(هیئة کبار العلماء): در سال 1391 هـ. به دستور ملک خالدبن عبدالعزیز، فرمانى خطاب به شیخ ابراهیم بن محمد آل الشیخ (از نوادگان محمدبن عبدالوهّاب) صادر و قرار شد، گروهى از علما و دانشمندان وهّابى عربستان متشکّل شوند تا ضمن بحث و بررسى، (به صورت گروهى و دسته جمعى) فتواهاى لازم براى احکام شرعى بدون توجه به مذاهب فقهى مشهور اهل سنّت (حنبلى، شافعى، حنفىو مالکى) را صادر نمایند و مردم نیز موظّف به پیروى و اطاعت باشند.

در سال 1395 هـ. پس از مرگ شیخ ابراهیم بن محمد آل الشیخ، ریاست این اداره به شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز (آل الشیخ) منتقل گردید.

«شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز» در سال 1330 هـ. در شهر ریاض متولد شد. دروس دینى و اسلامى را از استادانى مانند الشیخ محمد بن عبداللطیف بن عبد الرحمان آل الشیخ و الشیخ محمد بن ابراهیم آل الشیخ فرا گرفت. سپس سال ها امور قضا، تدریس، سخن رانى و ریاست دانشگاه اسلامى در مدینه را عهده دار بود. بن باز در سال 1346 هـ. در اثر بیمارى از دو چشم نابینا گردید، ولى مشکل کورى نتوانست او را از فعالیت علمى و سیاسى باز دارد.

5ـ سایر مراکز و مؤسسات مذهبى: مؤسسات و سازمان هاى دیگرى که در عربستان، به فعالیت هاى مذهبى ـ دینى و خیریه مى پردازند، عبارتند از:

1. «هیئه الأمر بالمعروف والنهى عن المنکر» 2. «الجماعه الخیریه لتحفیظ القرآن الکریم»؛ 3. «مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف»؛ 4. الندوة العالمیه للشباب الإسلامى»؛ 5. «المجلس الأعلى للشؤون الاسلامیة»؛

روشن است به دلیل آن که کشور عربستان از قدیم یک کشور تاریخى، اسلامى و مذهبى بوده، همواره فرهنگى آمیخته به دین و آداب و رسوم مذهبى داشته و مردمان این کشور نیز پاى بندى زیادى به انجام فرایض دینى، آداب و سنن مربوط به مذهب دارند. البته در کنار فرهنگ دینى، فرهنگ و آداب و رسوم قبیله اى و نژادى نیز در مردم تأثیر داشته است. ( [14])

6ـ حوزه هاى علمیه و مراکز آموزشى ـ دینى: در کشور عربستان، چیزى بنام حوزه هاى علمیه، آنطورى که در کشورهاى شیعه نشین مرسوم بوده و هست، وجود ندارد. پس از استقرار دولت عربستان سعودى (به ویژه در مرحله سوم آن بدست ملک عبدالعزیز بن سعود در سال 1353 هـ.) دولت تلاش زیادى به عمل آورد تا غیر از مراکز دانشگاهى، مرکزیتى به عنوان حوزه هاى علمى مانند حوزه هاى علمى شیعه و یا مدارس امام خطیب (الجامعات الاسلامیة در عثمانى و جامع الأزهر در مصربوجود نیاید.

در واقع، حوزه هاى علمى ـ دینى عربستان، شکل دانشگاهى تکامل یافته است، به طورى که مروّج آیین و مذهب رسمى وهّابیت هم هستند. از گذشته هاى دور تاکنون، از داخل و خارج عربستان علاقه مندان به تحصیل در رشته هاى دینى مانند قرآن، تفسیر، حدیث، تاریخ اسلام و فقه جذب دانشگاه هاى این کشور مانند «جامعة ام القرى»، «جامعة الملک سعود»، «جامعة الملک عبدالعزیز» و «جامعة الاسلامیة فى المدینة» مى شوند.

براى نمونه، دانشگاه اسلامى در مدینه (تأسیس در سال 1381 هـ.) با 5 دانشکده تخصصى و بخش هاى گوناگون وابسته، به آموزش دانش جویان در شریعت اسلامى، تبلیغ و ارشاد، اصول دین، قرآن و حدیث، حدیث و روایات شریفه، مطالعات اسلامى، زبان عربى و مانند آن مى پردازد. فارغ التحصیلان این مراکز علمى به اقامه نماز جماعت در مساجد و تبلیغ مسائل شرعى و دینى در داخل و خارج عربستان مشغول مى شوند. ( [15])

در کشور عربستان، هرگونه فعالیت مذهبى خارج از آیین وهّابیت ممنوع است و به شدت با آن برخورد مى شود. البته در میان وهّابیان نیز گرایش هاى مختلف تندروى افراطى (متعصّب)، سنّت گرا، معتدل و میانه‌رو وجود دارند.

ارتباط و وابستگى شدید سیاسى، نظامى، اقتصادى کشور عربستان به امریکا، انگلستان، مسأله فلسطین، مسائل حج و برخورد با حجاج ایرانى در سال 1407 هـ./ 1366 ش، جنگ ایران و عراق، مسأله افغانستان، گروه «سپاه صحابه» و گروه «طالبان»، باعث اعتراض و شورش هاى متعددى در شهرهاى مکّه، مدینه و مناطق دیگر، به ویژه مناطق شیعه نشین، شده است.

دولت سعودى در نصب مسؤولان دینى، سیاسى و اقتصادى کشور دقت زیادى صرف مى کند تا مبادا مخالفان سیاست هاى آل سعود میدان و فرصت فعالیت پیدا کنند.

7ـ مراکز انتشاراتى، رسانه اى و کتاب خانه اى: حکام وهّابى آل سعود از تمامى امکاناتى که از استخراج بى حدّ و حساب نفت به دست مى آید، در راه تبلیغ حکومت استبدادى سعودى و آیین منحرف وهّابیت استفاده مى کنند. یکى از مهم ترین فعالیت هاىِ مراکز فرهنگى، رسانه اى (رادیو، تلویزیون و مطبوعات) تلاش در معرفى نظام حکومتى آل سعود و آیین وهّابیت به عنوان بهترین تشکیلات ادارى و مذهب مورد علاقه مردم و هماهنگ با قرآن و سنّت نبوى است. هرگونه تحقیق و پژوهشى که همگام این برنامه ها باشد، تهیه، تنظیم، منتشر، نگه دارى و تبلیغ مى گردد و هرگونه تألیف و تحقیقى که موافق با مذاهب دیگر (به ویژه مذهب تشیّع دوازده امامى) باشد، به عنوان انحراف از دین اسلام و بدعت و کفر معرفى و مردم را از نزدیک شدن به آن منع مى کنند.

براى نمونه، تعدادى از کتابخانه ها، مراکز انتشاراتى، آثار منتشره و رسانه هاى تبلیغاتى کشور عربستان ذیلا معرفى مى شود.

الف) کتاب‌خانه‌ها:

1. کتاب‌خانه دانشگاه ملک سعود در شهر ریاض داراى بیش از 11 میلیون جلد کتاب عربى و فارسى، 3000 نشریه ادوارى، 8600 نشریه دولتى و منابع کمیاب خطى فراوان؛

2. کتاب خانه عمومى ملک عبدالعزیز داراى 200000 جلد کتاب عربى، انگلیسى و مجموعه زیادى از نسخه هاى خطى کمیاب و نشریات ادوارى در موضوعات گوناگون؛

3. کتاب خانه دانشگاه اسلامى مدینه منوّره داراى 334000 جلد کتاب، نشریه، پایان نامه، اسلاید و میکرو فیلم در موضوعات گوناگون؛

4ـ کتاب‌خانه انجمن اداره عمومى داراى بیش از 1770000 جلد کتاب عربى، انگلیسى و مجلات دوره‌اى و نشریات دولتى؛

5ـ کتاب خانه ملى ملک فیصل داراى 37000 جلد کتاب به زبان عربى، انگلیسى و فرانسه؛

6ـ کتاب خانه ملى ملک فهد در حال حاضر، بیش از 30 هزار مدرک و سند پیرامون تاریخ عربستان و توسعه کشور سعودى را نگه دارى مى کند.

ب) مؤسسات انتشاراتى و چاپ خانه ها:

بیش از 117 مرکز انتشاراتى و چاپ خانه در زمینه چاپ و انتشار کتاب و مجله در عربستان تأسیس شده که مهم ترین آن ها به شرح ذیل است:

1. دار ابن الجوزى، دمام؛ 2. مؤسسة اُسام، الریاض 3. مکتبة الأوس، المدینة؛ 4. مکتبة الباز، مکّة؛ 5. دارالشروق للنشر والتوزیع، جدّة؛ و...

ج) کتاب هاى منتشرشده ضد شیعه:

بخش مهمى از کتاب هاى منتشرشده به  زبان هاى عربى، انگلیسى، فارسى و اردو در این چاپ خانه ها غیر از کتب قدیمى پیشوایان سلفى گرى مانند ابن تیمیه، ابن القیم، ابن کثیر و محمدبن عبدالوهّاب اختصاص به ردّ عقاید مذهب شیعه و دشمنى و ضدیت با آن، به ویژه پس از انقلاب اسلامى ایران، دارد که ناشران با دستور حاکمان وهّابى با جدیّت زیادى آن ها را چاپ و در داخل عربستان و خارج آن در میان مسلمانان و غیر مسلمانان (بیش تر به صورت اهدایى) توزیع مى کنند. ( [16])

برخى از کتاب هاى ضد شیعه، که در عربستان چاپ و در سراسر دنیا توزیع مى شود، از این قرار است:

1ـ الشیعة و تحریف القرآن، محمد مال الله؛

2ـ کلمات فى کشف الاباطیل والافترائات، عبدالفتاح ابوغدّه، الاستاذ فى جامعة الملک سعود بالریاض؛

3ـ وجاء دور المجوس، عبدالله محمد الغریب (این کتاب پر از افترا و تهمت به شیعه و انقلاب اسلامى ایران است)؛

4ـ و جاؤوا یرکضون، ابوبکر جابرالجزایرى، المدّرس بالجامعة الاسلامیة؛

5ـ مهلا یا دعاة الضلالة، الواعظ بالمسجد النبوى الشریف؛

6ـ حوار هادىٌ بین السنّه والشیعه، عبدالله بن سعید ابوالجنید؛

7ـ مسألة التقریب بین الشیعة والسنّة، ناصربن عبدالله بن على؛

8ـ تبدید الظلام و تنبیه النیام الى خطر التشیع على المسلمین والاسلام، ابراهیم سلیمان الجبهان؛

9ـ بطلان عقاید الشیعة و بیان ضیق معتنقیها و مفتریاتهم على الاسلام من مراجعهم الاسلامیة، محمد عبدالستار التونسى؛

10ـ الشیعة والمتعة، محمد مال الله؛

11ـ عقیدة الامامیة عند الشیعة الاثنى عشریة؛ دراسة فى ضوء الکتاب والسنّة، على السالوس؛

12ـ الخطوط العریضه، محب الدین الخطیب (این کتاب مکرّر به چاپ رسیده است)؛

13ـ الثورة الایرانیه فى میزان الاسلام، محمد منظور النعمانى؛

14ـ عبدالله بن سبا واثره فى احداث الفتنة فى صدر الاسلام، سلیمان بن حمد العود؛

15ـ المؤامرة على الکعبة من القرامطة الى الخمینى؛ تاریخ و وثائق، الدکتور عبدالمنعم النمر، مکتبة التراث الاسلامى، القاهرة، 1988 م؛

16ـ الشیعة واهل البیت، دکتر احسان الهى ظهیر، ادارة ترجمان السنة، اللاهور، پاکستان، 1403هـ.؛

17ـ الشیعة والقرآن، دکتر احسان الهى ظهیر؛

18ـ مفاهیم یجب ان تصحّح، السید محمد بن علوى المالکى، دائرة الاوقاف والشؤون الاسلامیة، دبى، 1415هـ.؛

19ـ رسالة الردّ على الرافضة، محمدبن عبدالوهاب.

20 ـ لله ثم للتاریخ، کشف الأسرار وتبرئة الأئمة الأطهار، السید حسین الموسوى (عثمان الخمیس).

21 ـ اُصول مذهب الشیعة الإمامیة الاثنى عشریة، عرض و نقد، الدکتور ناصر بن عبدالله القفارى، در 3 جلد.

و...

یکى از مسائل مهمى که در بیش تر این کتاب ها به چشم مى خورد و نویسندگان وهّابى آن را مطرح مى کنند، مسأله اختصاصى دانستن تفسیر اسلام و سنّت نبوى(صلى الله علیه وآله) به مرکز وحى (حرمین شریفین) و علما و ساکنان آن است و هر گونه عقیده و فکرى را که خارج از محیط حرمین در سراسر جهان مطرح شود، باطل مى دانند. دانشمندان وهّابى خود را متولّیان و مفسّران جهان اسلام مى دانند و داعیه رهبرى آن را دارند. آنان با فراخوانى متفکران و دانشمندان جهان اسلام و با در اختیار گذاشتن امکانات (کتاب خانه و بودجه) در راه این هدف تلاش مى کنند.

بخش عمده آثار منتشره (غیر از ضدیت با عقاید تشیّع و ایران اسلامى) درباره جنبش و دعوت سلفى گرى و وهّابى گرى مطابق با آثار ابن تیمیه، محمدبن عبدالوهّاب و مبارزه با هرگونه نوآورى و مخالفت با افکار پیشوایان سلفى مى باشد که براى نمونه مى توان به انتشار کتابى با عنوان حوارٌ هادىٌ مع محمد الغزالى، وقفات مع کتاب السنّة النبویة چاپ دارالوطن، الریاض تألیف سلمان بن فهد العودة اشاره کرد که در مخالفت با افکار نویسنده پرآوازه معاصر مصرى (الشیخ محمد الغزّالى) نوشته شده، نویسنده اى که به بحث هاى عقلى و علمى پرداخته و طرف دار نوآورى فرهنگى در جهان امروز، دفاع از انقلاب اسلامى ایران، امام خمینى(قدس سره) و مخالف وهّابیان است.

به هرحال، این ها بخشى از فعالیت ها و تلاش هاى وهّابیان سعودى مى باشد. البته بحث هاى فقهى که در بعضى مجلّات علمى مانند مجلة البحوث الفقهیة، از انتشارات مجمع الفقه الاسلامى وابسته به رابطة العالم الاسلامى چاپ و منتشر مى شود قابل توجه و امیدوار کننده است. ( [17])

د) مطبوعات و رادیو و تلویزیون و خبرگزارى ها:

1. مطبوعات: در کشور عربستان، تمامى مطبوعات در داخل و خارج کشور به زبان هاى عربى و انگلیسى با شمارگان بالا، زیر نظر دولت (وزارت تبلیغات) و با بودجه دولتى فعالیت مى کنند. در واقع، رسانه ها بازگوکننده خط فکرى و سیاسى حاکم بر کشور هستند که دولت آن را ترسیم مى کند.

مهم ترین روزنامه ها و مجلات عربى و انگلیسى عبارتند از: الجزیرة، الریاض، المدینة المنوّرة، عُکاظ، الیوم، البلاد، الشرق الاوسط، الحیات، المجلة، المستقبل، الندوة، الدعوة، المجتمع، المسلمون، اخبار العالم الاسلامى، الیمامة و...

Saudi Business, Arabian sun, News from Saudi Avabia, Saudi Economic Surrey , Saudi Arabia Business Week. Arab News.

2. خبرگزارى (داخلى و خارجى): خبرگزارى داخلى در سال 1970 م تأسیس شده است و با عنوان عربى «وکالة الأنباء السعودیة» و عنوان لاتین « S.P.A » فعالیت مى کند.

ـ خبرگزارى اسلامى « I.P.A »؛

ـ خبرگزارى خارجى رویتر و آسوشیتدپرس.

3. رادیو و تلویزیون: رادیو و تلویزیون عربستان در سال 1967 م راه اندازى شده و زیرنظر دولت، به ویژه وزارت اطلاعات، قرار دارد و به زبان هاى عربى، انگلیسى، فارسى، فرانسوى، ترکى، اردو در جهت سیاست هاى فرهنگى، سیاسى کشور برنامه هاى درون مرزى و برون مرزى تهیه و پخش مى کنند.

فعالیت فرهنگى، رادیویى و تلویزیونى براى مردم آزاد نیست و تمام مردم طى فرمانى از اظهار نظر مطبوعاتى و رسانه اى ممنوع شده اند، ورود نشریات خارجى به دلیل انتقاد از برنامه هاى حکومتى سعودى به داخل کشور ممنوع مى باشند و اعضاى حاکم بر کشور که تماماً از خاندان سعودى و وابستگان آنان مى باشند، شدیداً بر برنامه هاى رسانه هاى نظارت دارند.

2. تبلیغ وهّابى‌گرى در خارج از عربستان

تبلیغ وهّابیت در کشورهاى اسلامى مسأله اى جدّى است. غیر از انحرافات اساسى این فرقه، که از آراء و پندارهاى پیشوایان سلفى گرى (ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهّاب) نشأت گرفته است، از سوى دیگر، به عنوان ابزارى در دست استعمارگران و سیاست هاى شیطانى امریکا و انگلستان قرار دارد و یکى از عوامل اصلى ایجاد اختلاف و تفرقه بین مسلمانان محسوب مى شود.

تفرقه و تشتّت در دنیاى اسلام، خواست استکبار جهانى به سرکردگى امریکا مى باشد و در اثر همین اختلاف و تشدید آن، دشمنان اسلام و مسلمانان بیش ترین بهره بردارى را از ذخایر مادى و معنوى کشورهاى اسلامى و از سلطه و نفوذ بر مناطق مسلمان نشین کرده اند.

دشمنى و خصومت وهّابیان با تشیّع دوازده امامى و انقلاب اسلامى، که به رهبرى امام خمینى(قدس سره) در سال 1357 هـ./ 1978م به پیروزى رسید، قابل کتمان نیست. ( [18])

پیش از پیروزى انقلاب اسلامى تاکنون، از سوى دستگاه هاى تبلیغاتى و انتشاراتى و مراکز علمى و تبلیغى وهابیّت صدها و هزاران جلد کتاب و نشریه در تبلیغ وهّابیت و دشمنى با تشیع و اهل بیت(علیهم السلام)چاپ و در کشورهاى ایران (مناطق سنّى نشین شرق و غرب) پاکستان، عراق، سوریه، لبنان، هند، اردن و افغانستان، مصر، لیبى الجزایر، مغرب، ترکیه، کشورهاى آسیاى میانه، تاجیکستان و کشورهاى قاره اروپا و امریکا توزیع و تبلیغ شده و مى شود.

تربیت مبلّغان مذهبىِ داخلى و خارجى در دانشگاه هاى عربستان جایگاه ویژه اى دارد؛ مبلّغانى که پس از طى دوره هاى لازم، آیین و مرام وهّابیت را فراگرفته و براى معرفى وهّابى گرى و مبارزه با افکار تشیّع و ایران اسلامى، به سراسر دنیا اعزام مى شوند. فعالیت هاى تبلیغى وهّابیان در مناطق شیعه نشین منطقه شرقى عربستان مانند قطیف، احساء، دمام و ظهران نیز کم نیست. در این مناطق، تمام مسؤولان ادارى ـ سیاسى و فرهنگى از طرف داران حکومت سعودى انتخاب مى شوند و حتى معلمانِ مدارس و امامانِ مساجد نیز باید گرایش به آیین وهّابیت داشته باشند.

شیعیان حق تبلیغ فرهنگ و آداب و رسوم شیعى در عبادات دینى و آموزش آن را ندارند و در صورت مشاهده به سخت ترین نوع با آن ها برخورد مى شود. ( [19])

اکنون بعضى از کشورهایى که وهّابیان به تبلیغ آیین وهّابى گرى در آن ها موفق بوده اند، ذکر مى شوند:

1ـ پاکستان

کشور اسلامى پاکستان با چهار ایالت پنجاب، سرحد، سند و بلوچستان در همسایگى شرقى ایران با فرهنگ سنّتى ـ اسلامى و حاکمیتى حزبى، همواره مورد طمع و تجاوز استعمارگران خارجى بوده است.

مهم ترین احزاب این کشور حزب «مردم»، «جماعت اسلامى»، «استقلال» و «نهضت اجراى فقه جعفرى» مى باشند و این کشور به دو دلیل (فقر فرهنگى و نفوذ روحانیان متعصّب و مخالف شیعه) یکى از عمده ترین مراکز تبلیغ وهّابیت در بین کشورهاى اسلامى است. گروه هاى پاکستانى وهّابى مذهب گاه به صورت حزب سیاسى، با نفوذ در دولت و گاه به صورت گروه هاى فرقه گراى تروریستى و گاه به صورت فعالیت هاى فرهنگى عمل مى کنند.

بخش زیادى از روحانیان طرفدار آیین وهّابیت در پاکستان، دروس دینى خود را در کشور عربستان گذرانده و یا با حمایت مالى و سیاسى و فرهنگى سعودیان به مسؤولیت ها و مناصب مهم دست پیدا کرده اند. ( [20])

سفارت و نمایندگى هاى عربستان سعودى در پاکستان همواره از فعالیت هاى گروه هاى فرقه گرا و مخالف شیعیان، حمایت مى کند و تعداد زیادى از جوانان این کشور را براى تحصیل در دانشگاه ها و مراکز علمى عربستان، جذب مى کند و از تأسیس گروه هاى تروریستى و حمایت مالى و سیاسى آنان غافل نیست، که نمونه هایى آورده مى شود:

الف. گروه سپاه صحابه: «سپاه صحابه» نمونه کامل یک حزب تفرقه گرا و مورد حمایت عربستان در پاکستان مى باشد. این حزب در سال 1984 م، توسط فردى به نام حق نواز جهنگوى در شهر جهنگ (ایالت پنجاب) در زمان حکومت ژنرال ضیاءالحق تأسیس و با سرعتى بى سابقه در سراسر کشور گسترش یافت.

مراکز فعالیت «سپاه صحابه» (شهرهاى سیالکوت، فیصل آباد، جهنگ و مانند آن) مناطقى هستند که قبلا محل فعالیت فئودال هاى شیعه مذهب بوده و تأسیس «سپاه صحابه» یکى از ابزارهاى فئودال‌هاى سنّى مذهب در مبارزه با شیعیان مى باشد. ( [21])

از سوى دیگر عربستان سعودى که پشتیبان سرسخت ضیاءالحق بود، از «سپاه صحابه» و فعالیت هاى آنان حمایت مالى و سیاسى مى کرد. یکى از شعارها و اهداف تأسیس «سپاه صحابه» دفاع از احترام به صحابه (گرایش وهّابیان) و مبارزه با افکار شیعیان (به بهانه مخالفت با صحابه) و انقلاب اسلامى ایران است. تبلیغات گسترده و گم راه کننده آن ها و کارهایى مانند آدم ربایى، سرقت مسلّحانه، ترور، کشتار جمعى (بمب گذارى) و اعمال وحشیانه دیگر، باعث ایجاد وحشت و دلهره در بین شیعیان شده است. ( [22])

لازم به ذکر است که «سپاه صحابه» گروهک هاى وابسته دیگرى را که در جهت اهداف آن ها تلاش مى کنند مانند گروه «سوار اعظم» به رهبرى مولانا اسفندیار و سلیم الله خانى و گروه «حرکة الانصار» و «تنظیم الدعوة» تأسیس نموده است.

ب. دکتر احسان الهى ظهیر: نام‌برده، که متولد پاکستان بود و تحصیلات خود را در عربستان و با حمایت هاى مالى وهّابیان سعودى طى کرد، یکى از مهره هاى تفرقه انگیز و مبلّغان فرقه وهّابى و عامل قتل عام تعداد زیادى از شیعیان در مراسم عزادارى در پاکستان و کشورهاى دیگر است. نمونه هایى از آثار و تألیفات او در تبلیغ آراء و سیاست هاى وهّابیان و مبارزه با عقاید تشیّع عبارتند از:

- الشیعة واهل البیت؛ الشیعة والتشیّع؛ الشیعة والقرآن؛ الشیعة والسنّة.

ج. تأسیس مراکز فرهنگى، آموزشى و خیریه در ایالت بلوچستان پاکستان: رژیم آل سعود وهّابى از شهریور ماه 1368 به بهانه کمک هاى آموزشى و انسان دوستانه به مهاجران افغانى در ایالت بلوچستان، مراکز متعددى را به نام هاى «مؤسسة الدعوة الاسلامیة»، «ادارة الاسراء»، «مؤسسة مکة المکّرمة الخیریة» و «مؤسسة مسلم» تأسیس و از طریق کمک هاى مالى، فرهنگ ضد شیعى وهّابیت و سیاست هاى ضد ایرانى را نیز از طریق توزیع کتاب، جلسات سخن رانى، فیلم و نوار و عکس به آوارگان و مهاجران سنّى مذهب مقیم در این ایالت منتقل مى کند.

طبق گزارش هاى به دست آمده، مهم ترین فعالیت هاى این مراکز عبارتد از: پرداخت حق التدریس به کسانى که به کودکان افغانى قرآن تعلیم مى دهند، تغذیه فرهنگى (کتاب، جزوه و تصویر) پرداخت مستمرى به گردانندگان اردوگاه هاى آوارگان افغانى و روحانیان وابسته به افکار وهّابیان، چاپ و نشر و توزیع کتاب (کتاب هاى اهل سنّت و کتاب هاى ضد تشیّع) براى مهاجران و آوارگان افغانى به زبانهاى فارسى ـ اردو ـ پشتو و... .

2. افغانستان

گروه «طالبان» ( [23])  از قوم پشتون (بزرگ ترین قوم افغانستان) هستند، که به دست ارتش I.S.I ( [24]) ، «سپاه صحابه»، «جمعیت العلما»ى پاکستان و مدارس دیوبند، (محل آموزش اندیشه ها و پندارى هاى وهّابیان) شکل گرفت.

هرچند طالبان، مدعىِ استقرار شریعت غرّاى محمدى(صلى الله علیه وآله)هستند و خود را حنفى مذهب و صوفى مشرب قلمداد مى کنند، ولى اعمالشان نشان دهنده احیاى سنّت هاى قومى و قبیله اى 250 سال گذشته پشتون ها مى باشد. این باورها و سنّتها شباهت زیادى با عملکرد وهّابیان دارد، به طورى که شواهد موجود نشان از حمایت کامل سیاسى، فکرى و اقتصادى عربستان از آن ها دارد. ( [25])

نام این گروه در دوازدهم اکتبر 1994 م براى اولین بار روى تلکس خبرگزارى ها در جهان مطرح شد، آن ها با یک دسته دویست نفره به طور سریع، در سایه حمایت مالى و نظامى دولت پاکستان، امریکا، عربستان سعودى و امارات متحده عربى، توانستند مناطق وسیعى را از دست دولت اسلامى افغانستان خارج کنند و به تصرّف خود درآورند. ( [26])

نقش عربستان سعودى در ظهور و رشد طالبان: عربستان از زمان هاى گذشته، به ویژه در زمان اشغال کشور افغانستان، توسط شوروى (سابق) به چند دلیل عمده به مسائل این کشور توجه داشت:

1ـ ممکن است در صورت ادامه اشغال، شوروى بتواند براى رسیدن به منافع نفتى خلیج فارس، اقداماتى صورت دهد.

2ـ ادامه اشغال و گسترش نظام کمونیستى، اعتقادات مسلمانان جهان و افغانستان را در معرض خطر قرار مى دهد.

3ـ ادامه اشغال افغانستان و حمایت ایران از گروه هاى جهادى شیعه، با ایفاى نقش اُمّ القرایى عربستان سازگار نیست.

4ـ رقابت با نفوذ رو به گسترش جمهورى اسلامى ایران در کشورهاى آسیاى میانه، به ویژه پس از فروپاشى شوروى و نظام کمونیستى.

با توجه به دلایل مزبور، عربستان به طور جدّى و به صورت هاى گوناگون در مسائل افغانستان دخالت نمود:

الف. مبلغ دو میلیارد دلار در سال هاى 1992 تا 1994 م، به پشتون ها (گلبدین حکمتیار) کمک مالى کرد. ( [27])

ب. در حمایت از گروه هاى جهادى مخالف ایران، مبلغ 150 میلیون دلار به دولت ربّانى ـ مسعود ( [28]) کمک کرد.

ج. دولت عربستان در کنار پاکستان، به حمایت مالى و نظامى از جنبش «طالبان» پرداخت. در یک رقم، براى خرید تسلیحات نظامى «طالبان» از اوکراین، بخش عمده مبلغ هفتاد میلیون دلارى را پرداخت نمود. ( [29])

دکتر حمید احمدى مى نویسد: «عربستان در پشتیبانى از طالبان، دو انگیزه اساسى داشته است: نخست آن که عربستان خود را اُمّ القراى جهان اسلام مى داند و کمک به مسلمانان را نوعى وظیفه دینى و الهى براى خود در نظر مى گیرد. انگیزه دوم، رقابت با نفوذ رو به رشد ایران در افغانستان و آسیاى مرکزى و منزوى ساختن جمهورى اسلامى ایران، که خود را اُمّ القرى جهان اسلام مى داند، بوده است.» ( [30])

انورالحق احدى مى گوید: «با وجود این که عربستان هیچ منافعى در آسیاى مرکزى ندارد، امریکا و پاکستان را متحدین استراتژیک و ایران را رقیب منطقه اى خود مى پندارد.» ( [31])

دولت عربستان در تاریخ 26/ 5/ 1997 م به شکل صریح، با به رسمیت شناختن حکومت خودخوانده گروه «طالبان»، سفارت ریاض در افغانستان را تحویل آن ها داد.

3. کشورهاى دیگر:

کشور بزرگ هندوستان (دومین کشور جهان از نظر جمعیت) که داراى نژادهاى جمعیتى و گرایش ها و مذاهب گوناگون مى باشد ( [32]) ، یکى از مناطقى است که به ویژه پس از استقلال پاکستان و رسمیت یافتن مذهب و زبان هندو، از فعالیت هاى تبلیغاتى وهّابیت در امان نمانده است.

در سایه کمک ها و حمایت هاى مالى و تبلیغاتى وهّابیان سعودى، به دلیل فقر شدید مسلمانان، گرایش به آیین وهّابیت در بین مردم مسلمان هند زیاد دیده مى شود.

در ایران اسلامى و بین مردم سنّى مذهب ساکن در مناطق مرزى ( [33]) از تبلیغات سعودیان وهّابى در امان نمانده و این مسأله پس از پیروزى انقلاب اسلامى تشدید شده است. در مدارس علمیه اهل سنّت، دیده شده است که کتاب هاى ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهّاب به صورت آشکار براى طلاب تدریس و دیگر کتاب هاى وهّابیان به صورت اهدایى بین طلاب و روحانیان منطقه توزیع مى شود.

جزایر قشم و کیش به دلیل نزدیک بودن به کشورهاى خلیج و شنیدن و دیدن صدا و تصویر رادیوها و تلویزیون هاى منطقه، که آیین وهّابیت را تبلیغ و از نظام شیعى حاکم بر ایرانِ اسلامى انتقاد و بدگویى مى کنند، نیز در معرض آسیب و حتى خطر گرایش قرار دارند.

مسلمانان شوروى سابق (قریب 70 میلیون نفر) و کشورهاى تازه استقلال یافته آسیاى میانه مانند ترکمنستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، آذربایجان، ارمنستان و چچن همچون زمان هاى گذشته، مورد طمعِ سیاست هاى تبلیغاتى وهّابیان بوده و هستند. سالانه میلیون ها جلد قرآن با چاپ نفیس، اهدایى پادشاهان سعودى در بین مردم به صورت رایگان توزیع مى گردد. ( [34])

تأسیس مسجد، مراکز مذهبى، کمک هاى مالى براى مسلمانان و ارسال و اهداى کتاب ها و نشریات و مبلّغان مذهبى و قاریان قرآن براى اقامه جماعت و سخن رانى و قرائت قرآن از دیگر برنامه هاى وهّابیان سعودى براى مسلمانان شوروى (سابق) مى باشد که به طور مرتّب، به ویژه پس از فروپاشى شوروى (سابق) و ایجاد کشورهاى مستقل مسلمان و فراهم شدن زمینه تبلیغات اسلامى در کشورها و امکان سفر به عربستان براى مراسم حج صورت مى گیرد.

کشور آلبانى با قریب سه میلیون مسلمانِ حنفى مذهب، على رغم همه فشارهاى قرون وسطایى دوران سلطه کمونیست ها، پس از فروپاشى شوروى سابق، آمادگى زیادى براى پذیرفتن تبلیغات اسلامى را دارد که دستگاه هاى سعودى با اهداى قرآن، کتب و نشریات، تأسیس و تکمیل مساجد و دعوت مسلمانان براى بازدید از اماکن مقدّسه مکّه و مدینه در ایام حج و غیر آن و پذیرش دانشجو از فرصت پدید آمده استفاده مى کنند.

جزایر مالدیو، سرى لانکا در اقیانوس هند، کشورهاى کنیا، اتیوپى، اوگاندا، غنا، نیجریه، مالى، سنگال، لیبى، استرالیا، کانادا،امریکا، آرژانتین، فیلیپین، سنگاپور، اندونزى، مالزى، چین و ژاپن از دیگر مناطقى هستند که رژیم آل سعود با شیوه هاى گوناگون در این کشورها به تبلیغ اسلام وهّابى (اسلام سلفى) مى پردازد.

پی نوشت ها :

[1] - امام خمینى(رحمه الله) ، جهان اسلام از دیدگاه امام خمینى(رحمه الله): ص244 (تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(رحمه الله)، 1378 هـ . ش).

[2] - البته وهّابیان سعودى از چاپ قرآن کریم با زیباترین خط و کاغذ و اهداى آن به حاجیان و زوّار مکّه و مدینه در ایام حج و در طول سال نیز غافل نیستند .

[3] - ـ روزنامه بورس تاریخ 29 مرداد 1365 به نقل از: سید داوود آقایى، سیاست و حکومت در عربستان سعودى، ص 15

[4] - حافظ وهبة، جزیرة العرب فى القرن العشرین، ص 307 / شوقى ضیف، تاریخ الأدب العربى، ص 183؛ اتحاد ابن سعود و ابن عبدالوهّاب به تصویر مسترهمفر ساخته و پرداخته پیشنهادى یا دستورى استعمار بریتانیاى کبیر بوده است، گرچه انتساب یادداشت   ها، چندان دقیق نباشد، اما بنابر قراین تاریخى و سیاسى تصویرى بجا و متین است.

[5] - حافظ وهبه، جزیره العرب فى القرن العشرین، ص 310 / سید محسن   امین عاملى، کشف الارتیاب فى اتباع محمدبن عبدالوهاب، ص10.

[6] - لازم به ذکر است که وهابیان و آل سعود در دوره   هاى اخیر، نه تنها با اختراعات و اکتشافات بشرى مخالفت نکردند، بلکه بیش   ترین سعى و تلاش خود را در راه استفاده و به کارگیرى از آن   ها در سایه ثروت انبوه نفت  به کار برده   اند.

[7] - مؤلف کتاب تاریخ الجزیره العربیة فى عصر الشیخ محمدبن عبدالوهّاب، ص 341 مى   گوید: «از شیخ 6 فرزند پسر به نام   هاى: ابراهیم، عبدالعزیز، عبدالله، حسن، حسین و على و 6 دختر به نام   هاى سلمى، صفیه، فاطمه، سعدى، عایده و حبیبه باقى ماند.»

[8] - فهد بن محمد الدرعان، النشر فى الجامعات السعودیة، دراسة تحلیلیة نقدیه، الریاض مطبوعات مکتبة فهد الوطنیة، 1423 هـ.؛ نویسنده در این کتاب آمار انتشارات این دانشگاه را بالغ بر 103 کتاب و 11 نشریه نوشته است..

[9] - آمار انتشارات این دانشگاه بر 147 کتاب و 19 نشریه فصلى بالغ شده است. (النشر فى الجامعات السعودیة) ص 460.

[10] - همان،این   کتاب   آمار انتشارات را بالغ بر 288 کتاب و 31 نشریه نوشته است.

[11] - همان، ص 466..

[12] - محل اصلى این مجمع در شهر جدّه عربستان بوده و با اهداف  وحدت نظرى و عملى اسلامى و حل مشکلات عقیدتى، اجتماعى فقهى در چارچوب شریعت اسلامى تشکیل شده است.از ایران نیز همه ساله هیأتى از طرف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى در این مجمع شرکت مى   کنند. .

[13] - حوزه نمایندگى ولى فقیه در امور حج و زیارت، شناخت عربستان، ص 128. .

[14] - شناخت عربستان، ص 130 / ص 147 / ص 165. .

[15] - شناخت عربستان، ص 130 / ص 147 / ص 165. .

[16] - شناخت عربستان، ص 130 / ص 147 / ص 165. .

[17] - شناخت عربستان، ص 130 / ص 147 / ص 165. .

[18] - قابل ذکر است که پس از شکست انقلاب مشروطیت و پیش از پیروزى انقلاب اسلامى، در سایه تبلیغ وهّابى گرى، افرادى مانند سید احمد کسروى، شریعت سنگلجى و حکمى زاده گرایشاتى به آراء و پندارهاى وهّابیان پیدا کرده بودند و کتاب هایى در مخالفت با عقاید شیعه نوشتند؛ چنان که مقدّمه کتاب و بخش مهمى از کتاب کشف اسرار حضرت امام خمینى(قدس سره)در پاسخ به شبهات و ایرادات وهّابیان و طرف داران آن ها و آثارى مانند شیعه گرى، کسروى و اسرار هزار ساله، حکمى‌زاده مى باشد.

[19] -  عقیدتى ـ سیاسى نیروى انتظامى، نگاهى به ماهیت  و عملکرد فرقه ضالّه وهّابیت، ص 48.

[20] - عربستان سعودى با دقت و توجه براى تأثیر گذارى بر فرهنگ و مردم پاکستان، این فعالیت   هاى مالى و نظامى را انجام داده و مى   دهد. قراردادى نظامى بین دولت عربستان و پاکستان مبنى بر آموزش سیاسى و نظامى و فرهنگى یک صدهزار نیروى نظامى ارتش پاکستان در داخل عربستان امضا شده است و شواهد تاریخى نشان مى   دهد، بیش   تر کودتاهاى نظامى پاکستان با حمایت ارتش امریکا و عربستان صورت مى   گیرد؛ مانند کودتاى ژنرال ضیاءالحق در سال 1979 م بر ضد ذوالفقار على بوتو که در سایه حمایت آل   سعود، ذوالفقار على بوتو اعدام شد و دولت ضیاء الحق، از کمک بلاعوض 578 میلیون دلارى برخوردار گردید. (جزوه نیروى انتظامى، ص 52) .

[21] - حافظ تقى   الدین، احزاب و نهضتهاى سیاسى پاکستان، ص 503 به نقل از: مرتضى زیدى، علل تفرقه   گرایى در پاکستان (پایان   نامه) ص 110.

[22] - «تلاش گروه   هاى تروریستى وهّابى علیه ایران» روزنامه جمهورى اسلامى، مورخه 5 / 10/ 1369، ش 3355، مرتضى زیدى، به نقل از: علل تفرقه   گرایى در پاکستان..

[23] - نام طلبه‌هاى فارغ‌التحصیل از جمعیة العلماى پاکستان و مورد حمایت گروه «سپاه صحابه». .

[24] - علامت اختصارى سازمان اطلاعات، امنیت ارتش پاکستان. .

[25] - مرکز مطالعات فرهنگى بین   المللى، جریان پر شتاب طالبان، ص 48

[26] - مرکز مطالعات فرهنگى بین   المللى، جریان پر شتاب طالبان، ص 91. .

[27] - همان، ص 117 به نقل از: انوارالحق احدى (کارشناس مسائل سیاسى خاورمیانه) در مصاحبه با مجله میدل ایست، ژوئن 1994 م. .

[28] - بایدتوجه   داشت که   شاه   مسعود،درآن تاریخ، سیاستِ مخالف ایران داشت. .

[29] - همان، ص 118. .

[30] - حمید احمدى، «طالبان؛ علل و عوامل رشد»، اطلاعات سیاسى ـ اقتصادى، ش 131 ـ 132، ص 32 به نقل از: حرکت پرشتاب طالبان، ص 118. .

[31] - انورالحق احدى، عربستان سعودى ایران و جنگ در افغانستان، ص 173 به نقل از: حرکت پرشتاب طالبان، ص 118. .

[32] - یکى از استادان محترم (جناب آقاى دکتر رضا شعبانى) در کلاس درس شبه قاره هند نقل مى   کرد: هم   اکنون آمار فرق و مذاهب در کشور هندوستان به بیش از یک میلیون رسیده است. .

[33] - قریب 12% از مردم ایران که بیش   تر در نواحى مرزى در شمال، جنوب، شرق و غرب زندگى مى‌کنند، سنّى مذهب هستند. .

[34] - هفته   نامه المسلمون که در جدّه منتشر مى   شود، نوشت: خطوط هوایى شوروى (سابق) به زودى 28 پرواز بین جدّه و مسکو براى حمل یک میلیون جلد قرآن که توسط شاه فهد به مسلمانان شوروى اهدا شده است، انجام خواهد داد. (جزوه نیروى انتظامى(.


نگارش یافته توسط حجة‌الاسلام و المسلمین عباس جعفری   )

 

 

 

 

 

 

چگونگی پیدایش وهابیت ودلیل خطرناک بودن آن

برای شناخت وهابیت و آگاهی از خطرات آنها نسبت به دین اسلام، باید این مسلک انحرافی را از زوایای مختلف مورد مطالعه قرار دارد.
پیدایش وهابیتمسلک وهابیت، منسوب به محمد بن عبدالوهاب نجدی است و علّت این که آن را به خود شیخ محمد نسبت نداده‏اند، به این جهت است که مبادا پیروان این مذهب، نوعی شرکت در نام پیامبر را پیدا کنند.

محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ق. در شهر «عیینه» چشم به جهان گشود. او از کودکی به کتاب‏های تفسیر، حدیث و عقاید، علاقه داشت و از همان دوران جوانی، اعمال مذهبی مردم «به خدا» را زشت می‏شمرد. وی به مدینه رفت و در آن جا توسل مردم به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله را ناپسند شمرد. محمد بن عبدالوهاب، بعد از مرگ پدر، افکار و عقاید خود را که قبلاً از سوی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم پی‏ریزی شده بود، اظهار نمود و به تبلیغ و ترویج و رسمیت دادن آنها همت گماشت.

پندارهای وهابیان

وهابیان معتقدند که هیچ انسانی، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر این که اموری را ترک کند. این امور عبارتند از:

1. به وسیله هیچ یک از رسولان و اولیا، به خداوند توسل نجوید و در صورت توسل، در راه شرک گام نهاده، مشرک می‏باشد.

2. زائران به قصد زیارت، به آرامگاه رسول خدا نزدیک نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روی قبر نسازند.

3. از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله طلب شفاعت نکنند.

4. زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه برای آنان، شرک است.

5. وهابیان بر این باورند که مسلمانان، در طی روزگار، از آیین اسلام منحرف شده‏اند.

6. هر گونه مراسم تشییع جنازه و سوگواری حرام است.

این منطق خشک و بی‏پایه، در تقابل با منطق وحی قرار دارد؛ زیرا قرآن در موارد یاد شده، نظراتی صریح و مخالف وهابیان دارد.

در قرآن آمده است:

1. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القُربی».1

یکی از مصادیق ابراز علاقه به خاندان رسالت و اهل بیت و ذی القری، قبرهای آنان و تعمیر آنهاست و این راه و رسم، در میان ملت‏های مختلف جهان وجود دارد و یک نوع سنّت عرفی به حساب می‏آید.

2. «... فقالوا ابنوا علیهم بنیانا... قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذّن علیهم مسجدا».2

هنگامی که واقعه اصحاب کهف بر مردم آن زمان روشن شد و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنان، دو نظر ابراز داشتند که آیه متذکر آن می‏شود و انتقاد یا لحن اعتراضی نسبت به نظر آنها ندارد. با توجه به این آیه، هرگز نمی‏توان تعمیر قبور اولیای الهی و صالحان را عملی حرام و یا حتی مکروه قلمداد کرد؛ بلکه این آیه، به نوعی تشویق می‏کند که برای بزرگداشت اولیا و صالحان و حفظ قبرهای آنان، باید کوشا بود.

3. «و استغفر لذنبک و للمؤمنین».3

4. «وصلّ علیهم ان صلاتک سکن لهم».4

آیات فوق نیز بیان‏گر این است که طلب آمرزش پیامبر در حق افراد، کاملاً مؤثر و مفید می‏باشد و موضوع شفاعت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏وآله و دعای آن حضرت، نه تنها در آیات صریح، بلکه در احادیث عامه و خاصه و سیره صحابه نیز مشهود است.

اندیشه‏های سیاسی و اجتماعی وهابیان‏

وهابیان قائل به جنگ با دیگر فرقه‏ها و مذاهب اسلامی هستند و مدعی‏اند که یا باید به آیین وهابیت درآیند و یا جزیه دهند. آنان مخالفان خود را متهم به کفر و شرک می‏کنند و اموال، نفوس و ناموس دیگران را حلال می‏دانند و آیات مربوط به شرک و کفر را بر مسلمانان مخالف خود منطبق می‏کنند که این، بزرگ‏ترین ضربه به پیکر جامعه اسلامی و مسلمانان است.5

با این تفکر بسته و خشک وهابیت بود که وقتی سعودی‏ها (در سال 1344 ق.) بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلّط یافتند، مشاهده متبرک بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر را شکستند و از بین بردند.6

برای عملکرد و کارهایی که وهابیان در حوزه اجتماع و سیاست انجام داده‏اند و نگرش آنان نسبت به مسائل اجتماعی، باید به کتاب‏های تاریخی مراجعه کرد. چهره خشن و متعصب طالبان در افغانستان، در عرصه سیاست، حکومت و مردم‏داری، نمونه‏ای از اندیشه‏های وهابیان است.

بنابراین، وهابیت هم در نحوه پیدایش و انعقاد تفکّر، مغبوض عالمان فرقه‏های مختلف مسلمین بوده‏اند و هم در نگرش نسبت به مسائل دینی مورد مخالفت عالمان قرار گرفته‏اند و اولین کتابی که در رد وهابیت نگاشته شده، کتاب «الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه» بود که به وسیله برادر محمد بن الوهاب (سلیمان بن عبدالوهاب) نوشته شده است.

در عرصه سیاست نیز آنان جاده صاف کن دشمنان دین و اسلام بوده‏اند. این آیین و مسلک، ساخته و پرداخته انگلیسی‏ها است و همین ننگ برای این مسلک و پیروان آن کافی است.

 

گسترش وهابیت

در ارتباط با گسترش این فرقه، می‏توان به این عوامل اشاره کرد:

1. تشدید فعالیت‏های تبلیغاتی و فرهنگی وهابیان در داخل ایران و حوزه‏های مسلمان نشین خارجی (نظیر حوزه قفقاز، بالکان و سایر کشورهای مجاور ایران) که آمادگی تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران را دارند، مشاهده می‏شود. وهابیت به عنوان جریانی انحرافی در جهان اسلام و و ابسته به استعمارگران، وظیفه جلوگیری از تداوم و گسترش اسلام اصیل را بر عهده داشته، ازاین‏رو، تخریب و ایجاد تزلزل در مبانی فکری و اعتقادی شیعیان، به عنوان محور اصلی این جریان را دنبال می‏کند. از این رو در سال‏های اخیر در جهت همسویی با تهاجم فرهنگی و نظامی آمریکا علیه کشورهای اسلامی و به خصوص ایران، فعالیت‏های تبلیغی خود را در ایران توسعه بخشیده است.

2. وهابیت به دلیل افکار اعتقادی خاصی که در باب شفاعت، توسل، شرک و مانند آن دارد، در تعارض کامل با مذهب شیعه است؛ هر چند که اکثریت فرقه‏های اهل سنت با تفکرات این گروه مخالفند از این رو، گروه یاد شده همواره در تلاش است تا با تبلیغات سازمان یافته (اعم از کتاب، مقاله، سخنرانی و مانند آن)، با شیعه مقابله کند.

3. خطر بزرگ‏تر این گروه، روش‏های دور از منطق اسلامی است که در مسائل سیاسی و حکومتی در پیش گرفته است. ظهور گروه طالبان و القاعده (به رهبری ملاعمر و اسامه بن لادن) نمونه‏ای از این فعالیت‏هاست. که سبب بهانه جویی غربی‏ها شد تا مسلمانان را به تروریسم و خشونت و مخالفت با تمدن متهم کنند؛ تا جایی که دست قدرت‏های استعماری غرب - به خصوص آمریکا - را در منطقه باز گذاشته، زمینه دخالت‏های نظامی و سیاسی آنان در کشورهای اسلامی را فراهم ساخته است که افغانستان و عراق دو نمونه بارز این دخالت‏ها به شمار می‏آیند.

 

برای آگاهی بیشتر به کتابهای زیر مراجعه کنید:

1. آیین وهابیت، جعفر سبحانی.

2. وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی.

3. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1430.

4. وهابیان، علی اصغر فقیهی.

5. خاطرات مسترهمفر (جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی، ترجمه استاد علی کاظمی).

6. وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنّت، خالصی خراسانی.

7. تاریخ عقاید وهابی، قزوینی.

پی نوشته ها:

1. شوری، آیه 23.

2. کهف، آیه 21.

3. محمد، آیه 19.

4. توبه، آیه 103.

5. مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب، ج 3، ص 1432.

6. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 8، ص 261


(نگارش یافته توسط ابوالفضل قوچانی    )

 

مشابهت هاى رفتارى وهابیان با خوارج

وجوه مشترک و مشابهت هاى رفتارى وهابیان با خوارج عبارت است از: 1. وهابیان انسان ها را مى کشند و آبادانى را از بین مى برند و مسلمانان را از دم تیغ برّان مى گذرانند ـ به این دلیل و بهانه که آنها از میّت طلب شفاعت مى کنند و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و صالحان توسل مى جویند ـ در این صورت همان افکار خشک و بسته خوارج در فهم اسلام، به ذهن تداعى مى کند.   

2. وهابیت حکم به شرک کسانى مى کند که با عقاید آنها مخالف اند و به ایشان خطاب مى کنند «یا مشرک» و «یا کافر» با این برخورد افکار خوارج در مواجهه با مسلمین به ذهن مى آید، آنان به خیال خود احتیاط پیشه کرده و یک دانه خرما را به احتمال آنکه صاحب آن راضى نیست، نمى خورند و یا از کشتن خوک ولگرد، به احتمال اینکه مال یک فرد کتابى که در ذمه اسلام است، خوددارى مى کنند! این در حالى است که با تمام خودبینى و گستاخى، صحابى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را که روزه دار و در گردنش قرآن بود به شهادت رساندند

 (( این شخص عبدالله بن خباب یکى از اصحاب رسول مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) است خوارج او را ـ در حالى که روزه ماه رمضان داشت و قرآن در گردنش بود ـ به شهادت رساندند و همسر حامله وى را با دریدن شکم شهید کردند. زیرا آن دو از على(علیه السلام)تبرّى نجستند. خوارج با بى شرمى تمام به او گفتند: همان قرآنى که در گردن تو است به ما امر مى کند که تو را بکشیم و وى را در حاشیه نهر کشتند و خونش در نهر جارى گشت. از جمله کارهاى خوارج این بود که زنان مسلمان را اسیر مى گرفتند و آنها را در میان خودشان خرید و فروش مى کردند. زمانى زن زیبایى را به اسارت گرفتند و او را براى فروش به مزایده گذاشتند و بهاى را آن قدر بالا بردند که در نتیجه از میان آنها کسى بلند شد و زن اسیر شده را به قتل رساند و گفت او کافر است. نزدیک بود میان مسلمانان فتنه به پا کند، پس باید کشته شود، کشف الارتیاب، ص 97. )) و با ریختن خونش به خدا تقرب جستند! و مسلمانان را مى بینى که به خاطر ترس از خشمشان و براى حفظ جانشان، تظاهر مى کنند که اهل کتاب بوده و اظهار نمى کنند که مسلمان هستند!

(( گروهى از مسلمانان با خوارج برخورد کردند، خوارج از آنها پرسیدند شما کى هستید؟ در میان این گروه فرد دانایى، به بقیه   گفت: بگذارید من جواب دهم. گفت ما گروهى از اهل کتاب هستیم و به شما پناه آورده ایم تا کلام خدا را بشنویم و سپس در جایى که زندگى مى کنیم تبلیغ نماییم. خوارج گفتند: شما در ذمه پیامبرتان هستید. بعد این گروه چیزى از قرآن از خوارج شنیدند و کسانى را همراه آنها فرستادند تا آنها را به محل زندگى شان برساند، السیرة الحلبیّه، ج 3، ص 140. ))

هر کس که امام على بن ابیطالب(علیه السلام) را ستایش مى کرد و جز خیر درباره او چیزى نمى گفت، خونش را مى ریختند.

وهابیت نیز آیه کریمه (
و اَنَّ المساجدلله فلاتدعوا مع الله احداً )

(( سوره جنّ، آیه 18. ))

 یعنى همانا مساجد از آن خدا است، پس هیچ کس را با خدا نخوانید، بر کسى تطبیق مى دهند که به قبر نبى اکرم(صلى الله علیه وآله)یا به قبر صحابى جلیل، یا یکى از صالحان متوسل مى شود. خوارج نیز آیاتى را که درباره کافران و مشرکان نازل شده بود، بر مسلمین و مؤمنان حمل مى کردند

 (( بخارى،ج4، ص194. ))!

 ابن عمر در این باره مى گوید: خوارج به آیاتى مراجعه مى کردند که در مورد کافران بود، سپس آن را بر مؤمنان تطبیق مى دارند، ابن عباس هم مى گوید: مثل خوارج نباشید چرا که آیات قرآن را بر اهل قبله تطبیق مى کردند در حالى که آنها درباره اهل کتاب و مشرکان نازل شده بود ولى اینان به مفاد آیات جاهل بودند

 (( کشف الارتیاب، ص 124. )).

در نتیجه این برداشت جاهلانه، خون ها مى ریختند و اموال مسلمین راتاراج مى کردند. وهابیان کسى که مخالف عقایدشان باشد، حکم به شرک او مى کنند و مال و خون او را مباح مى شمارند. اینان دارالاسلام را دارالحرب و خودشان را دار الایمان مى دانند که باید به شهر آنها هجرت شود. در صورتى که از ضروریات دین این است که هر کس شهادتین بر زبانش جارى کند، خونش محفوظ است و در جرگه مسلمین قرار مى گیرد. در سود و زیان مسلمین شریک است. و نیازى نیست که انسان خود را به سختى افکند و قلب شخصى را بشکافد تا معلوم گردد ایمان در قلبش رسوخ کرده و یا اینکه اسلامش زبانى بوده است!! شاید این امر براى وهابیت از ضروریات نیست چرا که همیشه در صدد تکفیر کسانى اند که به عقایدشان ملتزم نیستند و گویا این آیه شریفه را فراموش کرده اند که: (
و لا تقولوا لمن القى الیکم السلام لست مؤمناً )

(( نساء (4)، آیه 94. به کسى که اظهار اسلام مى کند نگوئید مسلمان نیستى. ))

و یا این روایت را نشنیده اند: که پیامبر(صلى الله علیه وآله) سپاهى را به فرماندهى اسامه به سوى قبیله بنى ضمره فرستاد. آنان در راه با مردى به نام مرداس بن نهیک برخورد کردند که همراهش گوسفندان و شتر سرخ مویى بود. وقتى مرداس آنها را دید، به غارى پناهنده شد و اسامه هم دنبالش رفت. وقتى مرداس به کوه رسید، گوسفندان خود را آنجا گذاشت و بعد به طرف سپاه اسامه رفت و گفت: «
السلام علیکم اشهدان لااله الاّالله و انّ محمداً رسول الله ». اما اسامه توجهى به او نکرد و به خاطر گوسفندان و شترش وى را کشت. وقتى جریان را براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفتند، آن حضرت به اسامه فرمود: چگونه کسى را که « لااله الااله» مى گوید، مى کشى؟ اسامه گفت: یا رسول الله، « لااله الااله» را گفت تا در امان باشد! پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: آیا تو قلبش را شکافتى و درون آن را نگاه کردى

(( الدرالمنثور، ج 2، ص 357، مجمع البیان، ج 3، ص149. ))؟

خداوند، حادثه را براى پیامبر(صلى الله علیه وآله)بیان نمود و به پیامبر خبر داد که اسامه آن شخص را به جهت شتر و گوسفندانش کشته است.

خوارج

 (( مسند احمد، ج2، ص18، الجامع الصحیح، ج 4، ص481. ))

 از دین خارج شدند، همانند خروج تیر از کمان ـ و یا خوارج در دین عمیق

 (( مرحوم امین در صفحه 101 کشف الارتیاب مى گوید: «فأن المراد بالتعمق فیه ـ و اله العالم ـ التشدد فیه و تکلف ما لم یکلف الله به وَ نحوذلک» سخت گرفتن در دین و به مشقت انداختن خود در حالى که خداوند تعالى چنین مشقتى را بر آنها تحمیل نکرده.... ))

 شدند تا اینکه از آن خارج شدند مثل خروج تیر از کمان

(( مسند احمد، ج 2، ص 18، الجامع الصحیح، ج4، ص481 )).

 ما بیم آن داریم که قول نبى اکرم(صلى الله علیه وآله)هنگامى که از او درباره سرزمین نجد (( چون سخن از این روایت شد، سزاوار است که در این زمینه مطالبى براى خوانندگان بیان شود:

در ابتدا گفتنى است که تمام احادیث نقل شده از منابع اهل سنت، بر طبق متن اصلى بیان مى شود تا اصل  امانت حفظ شود:

احمد حنبل در مسند خودش از ابن عمر نقل مى کند: «ان النبى(صلى الله علیه وآله)قال اللهم بارک لنا فى شامنا، اللهم بارک لنا فى یمننا قالوا و فى نجدنا قال اللهم بارک لنا فى شامنا اللهم بارک لنا فى یمننا قالوا و فى نجدنا قال هنالک الزلازل و الفتن منها او قال بها یطلع قرن الشیطان و نیز بخارى در کتاب الفتن از ابن عمر نقل مى کند: ذکرالنبى ـ (صلى الله علیه وآله) ـ اللهم بارک لنا فى شامنا اللهم بارک لنا فى یمننا قالوا یا رسول الله و فى نجدنا فاظنه قال فى الثالثة هنا لک الزلازل و الفتن و بها یطلع قرن الشیطان». و همین روایت را ترمذى در مناقب نقل کرده و مسلم در صحیح خود از قول پیامبر بیان کرده است: «وَ هُوَ (نبى(صلى الله علیه وآله)) مستقبل المشرق یقول رأس الکفر من هاهنا من حیث یطلع قرن الشیطان». بخارى نیز در کتاب الفتن ازابن عمر نقل مى کند: «انه (ص) قام الى جنب المنبر فقال الفتنة هاهنا، الفتنة هاهنا من حیث یطلع قرن الشیطان قرن الشمس». بخارى نیز از ابن عمر نقل مى کند: که پیامبر(صلى الله علیه وآله)در حالى که روبه روى مشرق بود فرمود: «الا انّ الفتنة ها هنا من حیث یطلع قرن الشیطان». مالک در موطأ از ابن عمر نقل مى کند: «رایت رسول اله(صلى الله علیه وآله)یشیر الى المشرق و یقولها ان الفتنه ها هنا ان الفتنه من حیث یطلع قرن الشیطان». مسلم در صحیح خودش از قول پیامبر اسلام نقل مى کند: «رأس الکفر نحوالمشرق». و در یک روایت دیگر آمده است: «الایمان و الکفر قبل المشرق» و «غلظ القلوب و الجفاء فى المشرق و الایمان فى اهل الحجاز». در دو خبر اول مى گوید: طلوع قرن الشیطان از نجد است، بقیه اخبارى که در آن مشرق آمده تفسیر مى کند. که مراد از مشرق همان سرزمین نجد است. چون نجد در شرق مدینه قرار دارد. و برخى از وهابیان به دست و پا افتادند (و مثل آن خبرى که پیامبر به عایشه داد که تو در سرزمین حوأب مى رسى و دیگران حوأب را به جاى دیگرى زدند) حمل بر جاى دیگر کردند و گفتند: مراد از نجد عراق است و بالاتر از حجاز قرار دارد، چون نجد در لغت: الشرف من الارض معنا شده است. این سخن وهابیان مثل دست و پا زدن غریق است، چون نجد اگر مطلق آورده شود و قیدى همراه آن نباشد، منظور از آن از گذشته تا کنون، سرزمین وهابیت است و اهل آن سرزمین را نجدیون و سلطان آنها را سلطان نجد و سلطنت آنها را سلطنت نجدیّه مى خوانند. و از طرفى اهل لغت خلاف نظر آنها را بیان مى کنند، همچنان که قاموس مى گوید: «النجد ما اشرف من الارض... اسفله العراق و الشام و اوّله من جهة الحجاز ذات عرق». چون وهابیت در معناى نجد به همین جمله «الشرف من الارض» اکتفاء کرده، صحاح گوید: «نجد من بلادالعرب و هو الغور والغور تهامة و کل ما ارتفع عن تهامه الى ارض العراق فهو نجد». مصباح گوید: «نجد بلاد معروفة من دیار العرب ممایلى العراق و لیست من الحجاز و ان کانت من جزیرة العرب...» همه اینها دلالت روشن دارد که عراق غیر از نجد است چنان که حجاز و یمن و شام غیر از نجد هستند. این مطلب از روایت هم فهمیده مى شود. ابیوردى الاموى در شعر خود: (فانک ان اعرقت والقلب منجد + ندمت و لم تشمم عراراً و لا زنداً) عراق را مقابل نجد قرار داده که فهمیده مى شود عراق غیر از نجد است. از جمله کسانى که این احادیث را درباره وهابیت دانست شیخ سلیمان بن عبدالوهاب برادر محمد بن عبدالوهاب است: وى گوید: «و ممّا یدل على بطلان مذهبکم ما فى الصحیحین رأس الکفر نحوالمشرق...». در آخر سخنانش مى گوید: «اشهد ان رسول الله (صلى الله علیه وآله) لَصادق لقد أدّى الامانة و بلّغ الرسالة». «کشف الارتیاب ص 100 ـ 102». )) پرسیدند، فرمودند: «
زلزله آنجا و فتنه ها از آنجااست »

 (( مسند احمد، ج 2، ص 81. ))

 ویا «در آنجا امت شیطان طلوع مى کند» ناظر به همین جریانى باشد که در نجد رخ داد و کسانى نیز از او پیروى کردند. معناى «قرن» بر اساس نوشته، قاموس

(( قاموس اللغة، ج3، ص382 ماده قرن. ))!

 امت و تابعین رأى او است و یا قوم که تسلط یافتند. از خداوند عزوجل خواهانیم که مسلمین را متحد بگرداند و عزم و اراده آنها را علیه دشمنان قوى نماید و قلوبشان را به هدایت اسلام نورانى گرداند و روزى فهم و بصیرت به آنها عنایت فرماید: همچنین امیدواریم این فرقه، همت خودشان را روى گفت گوى صحیح علمى ـ متّکى بر فهمیدن و فهماندن ـ بگذارند تا شاید خداوند عزّوجل پرده جهل و تعصب را از اذهان آنها برطرف کند چرا که توفیق دهنده فقط او است.
 


(نگارش یافته توسط محمد مهدی رمضانی    )